ارتشارتش سازمان نظامی و مجموعهای متشکل از نیروهای مسلح و قوای نظامی یک کشور است[۱] که وظیفه حفاظت از مردم و کشور در برابر تهاجمات خارجی، دفاع و مبارزه با دشمنان و حفاظت از مرزهای زمینی، آبهای سرزمینی و حریم هوایی و گاه انجام سایر امور نظامی را بر عهده دارد. ارتشها معمولاً شامل سه نیروی اصلی زمینی، هوایی و دریایی میشوند که همگی تحت فرماندهی یک ستاد مشترک فعالیت میکنند. پیشینهپس از پیروزی انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۹۸ میلادی، نظام تازه تأسیس جمهوری از طرف کشورهای سلطنتی همسایه مورد تهدید قرار گرفت. در پاسخ به این تهدیدات ژان باتیست جردن نماینده مجلس در سپتامبر ۱۷۹۸ قانونی را در مجلس به تصویب رساند که اولین ماده آن بیان میداشت: «هر فرانسوی سربازی است که خود را موظف به دفاع از ملت میداند». این قانون مقدمهای برای تشکیل ارتش بزرگ در زمان ناپلئون شد که آن را ملت مسلح مینامید.[۲] در ایرانتا پیش از تأسیس ارتش نوین ایران در دوره پهلوی اول، ارتش مجموعهای متشکل از نیروهای قومی و بومی بودند که بیشتر به فرمان و برای رئیس ایل خود میجنگیدند تا کشور و دولت. ضعف و ناکارآمدی آشکار چنین سیستمی با شکست نیروهای تحت فرماندهی عباس میرزا در جنگ با روسها و از دست دادن بخشهای وسیعی از خاک کشور بیش از پیش روشن گردید. از این رو ولیعهد فتحعلی شاه بر آن شد که اصلاحات در ساختار ارتش ایران را آغاز کند. برای برآوردن این تفکر، سرتیپ گاردان از سوی ناپلئون به ایران فرستاده شد. مأموریت وی، ساماندهی ارتش ایران به سبک و سیاق اروپایی بود. توطئهگران انگلیسی به صورت مداوم در کار این فرستادهٔ نظامی فرانسوی اختلال ایجاد میکردند، چرا که انگلیسیها از حضور یک ارتش خارجی و فرستادگان آنها در ایران، به شدت احساس خطر میکردند و از ساماندهی ارتش ایران توسط افسران ناپلئون، هراسان بودند. در نهایت، فرستادهٔ فرانسوی از ایران رفت و افسران انگلیسی به جای ایشان دعوت شدند. با وجود این تماسها و راهنماییهای خارجیها، نتایج بسیار سطحی بود؛ به افسران به ندرت پولی پرداخت میشد، لباس این افراد کهنه و مندرس بود و بهطور کلی، همه گونه کمبودی در ارتش ایران احساس میشد.[۳] آرشیو تاریخی ارتش فرانسه نحوهٔ سربازگیری در اواخر دورهٔ فتحعلی شاه را چنین گزارش میکند: «نحوهٔ سربازگیری در ایران به صورت ملوک الطوایفی است. هر استان و شهرستان به استثنای چند شهر، باید عدهای سوار با اسب بدهد و اگر سربازی فرار کند یکی از بستگانش را به جای او به خدمت سربازی خواهند برد». البته به استناد گزارشهای سرتیپ گاردان، اگر ناحیهٔ شهرستانی که باید تعدادی سرباز بدهد، به علتی از فرستادن سرباز خودداری میکرد، برابر قرارداد و صورت دیوانی، بایستی به ازای هر سرباز مبلغی وجه نقد به عنوان پیشکش به خزانهٔ شاه یا ولیعهد بپردازد تا با آن پول از محل دیگری سرباز فراهم نمایند.[۴] ریشهشناسیارتش از واژههای برساخته در دوران معاصر است و از روی واژهٔ ارتشتار (ارتشدار) که پیش از آن به معنی سپاهی (لشکری) در زبان فارسی وجود داشت، برساخته شدهاست. ارتشتار در پهلوی اَرتَیشتر و آن از کلمهٔ اوستائی رَثَه اِشتَرَه به معنی رزمیان گرفته شدهاست.[۵] این پسینسازی از این برخاسته است که واژه را مرکب (به اشتباه: ارتش + تار) فرض کردهاند و جزء دوم دار را به معنای دارنده گرفتهاند.[۶] این واژه را فرهنگستان ایران نساخته است بلکه نتیجهٔ کار عدهای است که در دورههای جدید اما پیش از کودتای ۱۲۹۹، در مقابل برخی از واژههای جدید و ترکی که در ارتش رواج داشت، به واژهگزینی پرداختند اما چون با این فن آشنا نبودند، دچار لغزشهایی شدند. ایشان واژهٔ «ارتش» را به جای واژهٔ ترکی قشون قرار دادند.[۷] نگارخانهتصاویری از ارتشهای کشورهای مختلف
جستارهای وابستهمنابع
|