اعدام با توپروش اعدامی بود که در آن محکوم را به دهانهٔ توپ میبستند و با شلیک توپ اعدامش میکردند. جرج کارتر استنت در توصیف آن مینویسد:[۱]
زندانی معمولاً به توپی بسته میشود به گونهای که لولهٔ آن در فرورفتگی مهرههای کمرش قرار بگیرد. با شلیک توپ، کلهٔ او ده–پانزده متر به هوا پرتاب میشود، بازوها در هوا پرواز میکنند و شاید نود متر دورتر سقوط میکنند، پاها زیر لولهٔ سلاح ول میشود و بدن به معنای واقعی کلمه منفجر میشود و ذرهای از آن بر جای نمیماند.
سابقهٔ اعدام با توپ به قرن شانزدهم میلادی میرسد و تا اوایل قرن بیستم از آن استفاده میشد. امپراتوری پرتغال از سال ۱۵۰۹ و در طول قرنهای شانزدهم و هفدهم در سراسر سرزمینهایش، از سریلانکا[۲]
تا موزامبیک[۳]
و برزیل،[۴]
و امپراتوری گورکانیان هند در طی قرنهای هفدهم[۵]
و هجدهم،[۶]
بهویژه علیه شورشیان، از این روش بهره میبردند.
بااینحال از نظر تاریخی روش اعدام با توپ بیشتر با دولت استعماری راج بریتانیا شناخته میشود. حاکمان بریتانیایی، با استفاده از شیوههایی که پیشتر از سوی حاکمان گورکانی اعمال میشد، اعدام با توپ را از نیمهٔ دوم قرن هجدهم در هند به کار گرفتند و بهویژه پس از شورشهای سال ۱۸۵۷، برای مجازات شورشیان[۷]
و نیز سربازان فراری بومی[۸][۹]
آنان را به دهانهٔ توپ میبستند.
نابودکردن بدن و پراکندن اندامها در گسترهای وسیع نیز کارکرد آیینیِ ویژهای در شبهقاره هند داشت، چرا که عملاً از اجرای مناسک گذار ترحیم در دین هندو (انتیشتی) و اسلام (غسل میت و خاکسپاری) جلوگیری میکرد، و کیفر محکوم پس از مرگ نیز ادامه مییافت.[۱۰]
استعمارگران خارجی بهخوبی بر این امر واقف بودند.
…هر سه مرد را با طناب به توپ بستند چنانکه پشتشان در برابر لوله توپ قرار گیرد. طناب را، که به پرهٔ چرخ توپ گره زدهبودند، دور یک بازوی محکوم بستند، از دور لولهٔ توپ و بازوی دیگر فرد رد کردند، و به پرهٔ چرخ دیگر توپ گره زدند. زندانیان، که دستهایشان به یکدیگر زنجیر شدهبود، پیوسته شهادتین را فریاد میزدند. همهچیز آماده بود که ناگهان زندانی وسطی را باز کردند، چرا که شاه عفوش کردهبود، و سروصدا باعث شد دو زندانی دیگر سرشان را برگردانند. در همان زمان توپها را شلیک کردند…
بستن محکوم به جلوی توپ پیش از شلیک روش معمول در اینگونه اعدامها بودهاست؛ باوجوداین در ۱۵۹۶ در قسطنطنیه موردی گزارش شدهاست که در آن ینیچری تبهکاری را در کیسهای بستند، کیسه را داخل لولهٔ توپ تپاندند، و شلیکش کردند.[۱۳]
گزارشهایی نیز در مورد بستن محکومین به پرتابهٔ توپ و شلیک کردنشان در هوا وجود دارد. در یکی ازین موارد یک محکوم برهمین را، که به سلطان میسورحیدر علی گفته بود پس از مرگ میخواهد به ویکونتا (بهشت ویشنو) برود، به دستور او به تعدادی صاروخ بستند و به هوا شلیک کردند.[۱۴]
ایرادهای روش
اعدام با توپ گاه منجر به پیامدهای غیرمترقبهای میشد. یکی از این موارد اعدام دستهجمعی شورشیان در فیروزپور هند در سال ۱۸۵۷ بود که در آن نادانسته توپها به جای فشنگ مشقی با گلولهٔ خوشهای پر شدهبودند. تعدادی از تماشاچیانی که روبهروی توپ ایستاده بودند مجروح شدند که در برخی موارد این جراحتها منجر به قطع عضو شد. برخی از سربازانی که به اندازهٔ کافی از توپها فاصله نگرفته بودند نیز مورد اصابت اندامها و استخوانهای معدومین قرار گرفتند و مجروح شدند.[۱۵]
در موردی دیگر سرباز محکومی همزمان با شلیک توپ خود را به زمین انداخت و باعث ایجاد صحنهٔ زیر به نقل از بمبئی گازت شد:[۱۶]
یکی از محکومین شوربخت اندکی پیش از شلیک از طنابی که او را به توپ بسته بود بیرون جست، و بازوانش تقریباً آتش گرفتند. همچنانکه آویزان زیر توپ تقلا میکرد مأمور اجرا تپانچهای را به سوی او نشانه گرفت و سه بار با گلولهٔ مشقی شلیک کرد، و مرد هر بار از ترس گلوله در خود پیچید، تا اینکه تفنگی از سوی دیگر به پس کلهاش شلیک شد و خون از بینی و دهانش به بیرون فواره زد و این وحشتناکترین منظره بود. من انواع گوناگون مرگ را دیدهام ولی هیجیک به پایان این مرد نزدیک نبودند.
گزارشهایی نیز هستند که پرواز هراسناک پرندگان شکاری بر فراز میدان اعدام و شیرجهشان برای قاپیدن اندامهای معدومین در هوا[۱۷]
یا خیز سگان برای بلعیدن جوارح باقیمانده در صحنه را به تصویر میکشند.[۱۸]
امپراتوری گورکانیان هند
اعدام با توپ تاریخی دراز در شبهقاره هند دارد و برخی مورخان آن را «مجازات قدیمی گورکانیان» خواندهاند.[۱۹]
گفته میشود در ۶ مارس ۱۵۲۶، اندک زمانی پیش از تأسیس این امپراتوری به دست بابر، پسر او نصیرالدین همایون ۱۰۰ زندانی افغان را با توپ اعدام نمود.[۲۰]
بنا به گزارشی دیگر ششمین امپراتور گورکانی، اورنگ زیب، دستور داد یکی از رهبران شورشیان زطی در شمال هند را با بستن به دهانهٔ توپ اعدام کنند.[۵]
پس از دستگیری و اعدام شورشی سیکبنده سینگ بهادر نیز پسر او را به دستور امپراتور گورکانی فرخسیر با توپ اعدام کردند.[۲۱]
البته اعدام با توپ در امپراتوری گورکانی محدود به شورشیان و معارضان نظامی نبود. برای مثال در حکایتی نقلشده از دوران حکومت جهانگیر شاه، او شش مُلا را به دلیل عقد کردن دختر هندوی ربودهشدهای برای صاحبمنصبی مسلمان با توپ اعدام میکند.[۲۲]
در گزارشی دیگر از سال ۱۷۱۴ ارتش امپراتوری در راه مقابله با شورشیان با مزاحمت شدید دزدان مواجه بود. پس از اعدام دو دزد از قبیله مینا با توپ، حدت عمل دیگر دزدان را ترساند و آنها دیگر مزاحمتی برای ارتش ایجاد نکردند.[۲۳]
در محاصرهٔ نظامی سال ۱۷۱۹ نیز مشکل سربازان فراری ارتش گورکانیان با به توپ بستن چهار سرباز فراری در حضور دیگر سربازان حل شد.[۲۴]
امپراتوری پرتغال
گزارشهایی مبنی بر اعدام با توپ در امپراتوری پرتغال وجود دارد. گفته میشود کاوشگر پرتغالی فرانسیسکو دی آلمیدا در سال ۱۵۰۹ تعدادی زندانی را در سریلانکا به نشانهٔ پایان درگیریها در دابول با توپ اعدام کرد.[۲]
در جریان محاصرهٔ کلمبو توسط نیروهای هلندی در سال ۱۶۵۶ نیز ژنرال پرتغالی دستور داد مادر قحطیزدهای را که از حدت گرسنگی نوزادش را کشته و خورده بود به توپ ببندند، ولی در نهایت با پادرمیانی روحانیان و ریشسفیدان شهر عفو شد.[۲۵]
کاوشگر پرتغالی فرانسیسکو بارتو بین سالهای ۱۵۶۹ و ۱۵۷۳ در تلاش بود که معادن طلای موتاپا در جنوب آفریقا را که در کنترل مسلمانان بودند فتح نماید. مأموریت بارتو به علت مرگ او در موزامبیک امروزی ناتمام ماند، ولی او هر مسلمانی را که در راه اسیر کرده بود «مثله کرد، به دار آویخت، سر برید، یا به توپ بست.»[۲۶]
همچنین گفته میشود در میانهٔ قرن هجدهم در شهر تته در شمال غربی موزامبیک پرتغال مجازات بردههای نافرمان اعدام با توپ بودهاست،[۲۷]
و گزارشی هم مبنی بر به توپ بستن یکی از شیوخ محلی منطقهٔ کانال موزامبیک به دستور فرماندار پرتغالی آن منطقه وجود دارد.[۲۸]
در سال ۱۶۱۸ نیز پرتغالیها یکی از رهبران شورشیان بومیهای برزیل به نام آمارو را با توپ اعدام کردند.[۴]
راج بریتانیا
پیش از ۱۸۵۷
حکومت استعماری راج بریتانیا سابقهای طولانی در اعدام سیپویها (یا سپاهی، سربازان وظیفه بومی) نافرمان یا فراری با توپ داشت. به نوشتهٔ یک مورخ،[الفاظ طفرهآمیز] سنت به توپ بستن در راج بریتانیا از سال ۱۷۶۰ آغاز شد. تا پیش از آن روش معمول اعدام در ملأ عام «شلاق زدن تا مرگ» بود. در آن سال حکومت راج «مجازات قدیمی گورکانیان» یعنی اعدام با توپ را جایگزین شلاق زدن تا مرگ کرد، چرا که به نسبت آن عبرتآموزتر، عمومیتر، و انسانیتر بود. در ۱۷۶۱ در لکهیپور دستوری صادر شد مبنی بر اینکه «رهبر دزدان را به دهانهٔ توپ ببندند تا عبرتی برای دیگران باشد.»[۲۹]
بااینهمه در مورد دادگاههای نظامی به نظر میرسد تا زمان شورشهای ۱۸۵۷ این تصمیمها را خود بومیان گرفته باشند، چرا که قاضیان از بین درجهداران بومی انتخاب میشدند و حاکمان بریتانیایی صرفاً نقش نظارتی و مشورتی داشتند.[۳۰]
در مارس ۱۷۶۴، یک صوبهدار (درجهدار بومی) را که به تشویق زیردستانش برای فرار و پیوستن به دشمن[۳۱] متهمش کرده بودند در حضور زیردستانش به دهانهٔ توپ بستند.[۳۲]
در سپتامبر همان سال هکتور مونرو ۲۴ یا ۲۵ نفر از «سرکرده»های یک گردان را که به دلیل «کمبود آذوقه»، «پرداخت نشدن پاداشها»، بدی آبوهوا، و بیماری نافرمانی کردهبودند با توپ اعدام کرد. یکی از ناظران در مورد این اقدام مونرو نوشت «پس از آن رغبتی به نافرمانی مشاهده نشد» و گردان مزبور در پیروزی کمپانی هند شرقی در نبرد بکسر مشارکت داشت.[۳۳][۳۴]
در ۱۷۷۵ یک فرمانده هندی به نام مکتوم صاحب فرمان مزدورانکمپانی هند شرقی بریتانیا را برای نقل مکان به بمبئی نادیده گرفت، و سربازان تحت کنترلش نیز به پیروی از او در جای خود باقی ماندند. پس از زدوخوردی خشن، مزدوران مکتوم صاحب را به دهانهٔ توپ بستند و افراد او که روحیه خود را باخته بودند به سوی بمبئی روانه شدند.[۳۵]
در ۱۷۸۲ دو سرباز نافرمان در باردامن و چهار نفر در باراکپور به اعدام با توپ محکوم شدند.[۳۶]
در زمان سومین جنگ انگلیس و میسور (۱۷۸۹ تا ۱۷۹۲) شش هنگ پیادهنظام به دلیل پرداخت نشدن مزدشان شورش کردند و فرماندههایشان را گروگان گرفتند. بریتانیاییها پس از برقراری نظم دو نفر از شورشیان پرسروصداتر را به توپ بستند.[۳۷] بااینهمه اعدام با توپ تنها مختص به سربازان شورشی نبود و گاه سربازان فراری نیز به توپ بسته میشدند.[۳۸]
در سال ۱۷۹۸ و پس از شورش در گردان یکم توپخانهٔ چنای یک سرباز بریتانیایی به نام فارستر به اعدام با توپ محکوم شد.[۳۵] به نظر میرسد این مورد یک استثنا بوده باشد و به نوشتهٔ یک مورخ فارستر تنها مورد ثبتشدهای است که در آن حاکمان بریتانیایی یک اروپایی را به توپ بسته باشند.[۳۹]
در سال ۱۸۰۴ سربازان تحت فرمان کلنل برن از حرکت سر باز زدند ولی پس از به توپ بستهشدن دو نفرشان به سوی شهر پلول به راه افتادند.[۴۰]
پس از شورش ولور در سال ۱۸۰۶، که در آن سیپویهای شورشی نزدیک ۲۰۰ سرباز و درجهدار بریتانیایی را کشتند، ۱۰۰ نفر از شورشیان به اعدام محکوم شدند که اعدام شش نفرشان به وسیلهٔ توپ انجام گرفت.[۴۱]
در سال ۱۸۱۲ در تراونکور پس از کشف توطئهای برای کشتار درجهداران اروپایی، دو نفر از توطئهگران به توپ بسته شدند.[۴۲]
در ۷ فوریهٔ ۱۸۱۹ بریتانیاییها شش سرباز فراری را که تلاش داشتند به نیروهای راجهٔ معزول پادشاهی ناگپور بپیوندند دستگیر و با توپ اعدام کردند.[۴۳]
همچنین در سال ۱۸۳۲ در بنگلور، چهار نفر به اتهام توطئه برای کشتار تمام اروپاییهای ساکن شهر به توپ بسته شدند و دو نفر دیگر تیرباران گشتند.[۴۴]
البته گاه محکوم به اعدام با توپ مشمول عفو یا تخفیف مجازات میشد. در سال ۱۷۸۴، پس از سرکوب شورشی که به علت کم بودن دستمزدها رخ داده بود، سپهبد لینگ[۴۵]
دستور داد دوازده نفر از سران شورشیان با توپ اعدام شوند. پس از اعدام یازده نفر از محکومان و بسته شدن نفر دوازدهم به توپ، فتیلهٔ توپ سوخت و توپ شلیک نکرد. پس از تکرار سهبارهٔ این اتفاق، محکوم از سپهبد لینگ پرسید که «آیا سرنوشت او این گونه مردن است؟» و لینگ او را عفو کرد.[۴۶]
در مدناپور در سال ۱۷۹۵ پنج سیپوی به اعدام با توپ و سه نفر هم به اعدام با طناب دار محکوم شده بودند. بااینحال پروندهٔ ایشان مورد بازبینی قرار گرفت و قرار شد حکمشان به اخراج از خدمت تخفیف یابد.[۴۷]
چند روز پس از شورش ۱۸۲۴ باراکپور، که به واسطهٔ نارضایتی سیپویها از فرستاده شدن به خط مقدم اولین جنگ انگلیس و برمه روی داد، یکی از سران شورشیان به نام بنده تیواری' که در لباس یک فقیر پنهان شدهبود دستگیر و به اعدام با توپ محکوم شد، ولی در عوض او را با زنجیر از یک چوبهٔ دار آویزان کردند و برای چند ماه بدنش همانجا آویزان ماند.[۴۸]
در سال ۱۸۳۶ نیز سیپویی به نام رانگیش که از میدان نبرد گریخته و فرماندهان اروپاییش را تنها گذاشته بود به اعدام با توپ محکوم شد، ولی حکمش پس از بازنگری به تبعید ابد تخفیف یافت.[۴۹]
شورش بزرگ
روش اعدام با توپ بیش از هر چیز دیگر با سرکوب شورشهای ۱۸۵۷ در هند شناخته میشود. بخشی از روزنوشتههای یک ناظر، تصویری از گستردگی استفاده از به توپ بستن در آن واقعه به دست میدهد:[۵۰]
در ۸ ژوئن، دو سیپوی از گردان پیادهنظام ۳۵م به توپ بسته شدند. ده ژوئن در لودهیانا حدود ۴۰ نفر از هنگ ۵۴م به توپ بسته شدند. در سیزده ژوئن، ده سیپوی از هنگ ۴۵م در فیروزپور با توپ اعدام شدند و دو نفر به دار آویخته شدند. در همان روز در امبالا ۱۰ سیپوی از هنگ ۵۴م به همین سرنوشت گرفتار آمدند. در ۲۶م آن ماه در اورنگآباد یک نفر با توپ و یک نفر با طناب دار اعدام شدند و سه نفر هم تیرباران شدند. گفته میشود در جهلم شورشیان دستگیرشده به توپ بسته میشوند. در پنج سپتامبر در سطاره شش نفر با توپ اعدام شدند. در ۱۷ سپتامبر در مولتان یک نفر به توپ بسته شده و ۱۲۱ نفر بدون تشریفات اعدام شدند. در ۲۳ سپتامبر در کراچی ۱ نفر به توپ بسته شد، ۷ نفر با طناب دار اعدام شدند و ۲۰ نفر تبعید شدند. (گزارش رسمی دادگاه نظامی در نهایت تعداد معدومان با توپ را ۴، با طناب دار را ۱۴، با بریدن سر ۳، و تبعیدیها را ۲۲ اعلام میکند) در آخر اکتبر در روهیخند در نزدیکی آگره یک نفر به توپ بسته شد. در ۱۶ نوامبر در بمبئی دو سیپوی از هنگ ۱۰م به توپ بسته شدند.
به عنوان مثالی از آمار رسمی، در نامهای به مجلس عوام بریتانیا در مورد اعدامها بین مه و سپتامبر ۱۸۵۷ در درهٔ پیشاور تعداد اعدامها ۵۲۳ مورد ذکر شده که ۴۵۹ مورد آن به وسیلهٔ تیرباران، ۲۰ مورد با طناب دار، و ۴۴ مورد با توپ بودهاست. چهار نفر از کسانی که به توپ بسته شدند نه از شورشیان بلکه از سربازان فراری بودند.[۵۱]
بنا بر آمار رسمی از ژوئیه تا نوامبر اعدامها در منطقهٔ آگره از ۷۸ اعدام چهار تای آنها به وسیلهٔ توپ انجام گرفتهاند.[۵۲]
آماری مربوط به ایندور نیز اعدام ۳۲ سیپوی را نشان میدهد که ۲۱ نفر از آنها به توپ بسته شدهاند.[۵۳]
البته این نمونه آمارهای رسمی تنها مواردی را در برمیگیرند که پس از دادگاه نظامی اتفاق افتادهاند و نشانگر اعدامهای غیررسمی نیستند.
به نوشتهٔ برخی بریتانیاییها،[الفاظ طفرهآمیز]سیپویهای شورشی هم شهروندان بریتانیایی را به توپ بستهبودند.[۵۴]
یک مورد خاص که در چند منبع ذکر شده مربوط به اعدام آقا و خانم برچ، خانم اکفور، و خانم دفونتاین است که گفته میشد همگی در فتحگره با توپ اعدام شدهاند.[۵۵][۵۶]
پس از ۱۸۵۷
سنت اعدام با توپ در راج بریتانیا پس از شورشهای ۱۸۵۷ نیز ادامه یافت. برای مثال در سال ۱۸۷۱، ۶۵ عضو فرقهٔ سیک کوکا با توپ اعدام شدند.[۵۷][۵۸]
شاهنشاهی ایران
گزارشهای موجود حاکی از رونق روش اعدام با توپ در ایرانِ دورهٔ قاجار تا زمان انقلاب مشروطه است.[۵۹][۶۰]
ضعف نظامی و انتظامی حکومت قاجار در دهههای آخر حکومت این سلسله باعث شدهبود که دولتمردان به تنبیههای عبرتانگیز روی بیاورند.[۶۱]
چارلز جیمز ویلس، طبیب انگلیسی دربار ناصرالدینشاه، در مورد به توپ بستن یک محکوم به دستور مسعود میرزا ظلالسلطان در شیراز مینویسد:[۶۲]
... [محکوم] را به دهانهٔ لولهٔ یکی از توپهای دهنپر باروتی بستند. ابتدا شلاق مفصلی به پشتش زدند. پس از آن مردک توپچی سبیل کلفت با قدمهای سنگین خود به سمت توپ رفت، دستی به سبیلهای آویختهاش کشید، سپس توپ را آتش کرد ولی متأسفانه توپ عمل نکرد. پس از تحقیق بیشتر معلوم شد هنوز آنطور که باید آن را پر از کهنه و باروت نکرده و نکوبیدهاند. در نتیجه این کار مدتی طول کشید. طی این مدت محکوم بیچاره با چشمان نگران از حدقه خارجشدهاش همچنان ناظر بر کار آنان بود. من با استفاده ازین فرصت خود را به ظلالسلطان رساندم تا درخواست عفو محکوم بیچاره را از او بکنم. ظلالسلطان که از قرار معلوم پی به مقصودم برده بود با زرنگی بدون اینکه به من مجال حرف زدن بدهد به منظور وقتگذرانی شروع به صحبت کردن از موارد دیگر نمود که ناگهان صدای انفجار شدیدی به گوشمان رسید که این دلیل بر قطعهقطعه شدن پیکر محکوم بهتوپ بسته بود.
ویلس در جای دیگری روایت محکومی را مینویسد که چون جثهٔ کوچکی داشت برای بستنش به لولهٔ توپ مشکل پیشآمد و در نهایت زیر پایش آجر گذاشتند تا قدش به لوله برسد.[۶۳]
رابرت بینینگ، که مستشرق و همچنین از مدیران کمپانی هند شرقی بریتانیا بود، در سفری به شیراز در سال ۱۸۵۰ شاهد به توپ بستن یکی از سران راهزنان به دستور فیروز میرزا بود.[۶۴]هاینریش بروگش نیز مشاهداتش از به توپ بستن راهزنی به نام تیمور هشترودی را در کتاب سفری به دربار سلطان صاحبقران توصیف کردهاست.[۶۵]
بااینحال بیشتر اعدامها در ایران با طناب دار یا بریدن گردن انجام میشد و اعدام با توپ در موارد استثنایی و به منظور عبرتآموزی صورت میگرفت. برای مثال در کشتار بابیها پس از سوءقصد به جان ناصرالدینشاه در سال ۱۸۵۲ یکی از روشهای اعدام بستن محکومان به دم توپ بود.[۶۶][۶۷][۶۸]
از جملهٔ کسانی که به وسیله توپ اعدام شد شیخ علی ترشیزی بود که در آیین بابی به «اسمالله العظیم» معروف است.[۶۹]
پس از سرکوب شورش بابیان زنجان نیز چهار بابی را (ایرج کاظم، که برای بابیها یک توپ جنگی ساخته بود، شیخ رمضان، که زنش با لباس مردانه وارد جنگ شده بود، آقا سلیمان، و یک نفر دیگر) با توپ اعدام کردند.[۷۰]
در ۱۵ ژوئیه ۱۸۵۲ نیز در یزد، حکاکی به نام علی اکبر را به جرم بابی بودن دستگیر کردند و چون از اعلام برائت از بابیگری سر باز زد او را به توپ بستند.[۷۱]
نامهٔ سری مأمور کنسولی بریتانیا در یزد به تاریخ ۹ ژوئیه ۱۹۰۳ نیز خبر از دستور حاکم شهر مبنی بر اعدام یک بهایی با توپ برای «تسکین دادن جمعیت» دارد.[۷۲]
به نوشتهٔ کنسول فرانسه در تبریز، در زمان ولیعهدی مظفر الدین میرزا «چهار تن از مردم بیگناه را دم توپ گذاشتند» و کشتند، چرا که شاه رشوه میخواست و «قربانیانش قادر به پرداخت نبودند.»[۷۳] همچنین به نوشتهٔ محمدابراهیم باستانی پاریزی، صفوهالممالک کلانتر جبالبارز را که نگذاشته بود سیم تلگراف انگلیسیها از جبالبارز بگذرد دم توپ گذاشت.[۷۴]مهدیقلی هدایت هم در خاطرات و خطراتش داستان یکی از خانهای گیلان به نام عمیدالسلطنه (معروف به سردار امجد) را روایت میکند که در سال ۱۸۹۸ با پرداخت رشوه از اعدام با توپ جان سالم بهدر برد. به نوشتهٔ او:[۷۵]
عمیدالسلطان تالش قتلها کرده بود. بنا شد او را دم توپ بگذارند. گذاردند. به گونهای بسته بودند که تیر توپ آزاری به او نرساند. گفتند معجزه را حضرت عباس کرده، ولی [...] معجزه را پنج هزار تومان کرده بود که به امیرنظام و ولیعهد محمد علی میرزا رسید.
افغانستان
بنابر گزارشهای دردست از اوایل قرن نوزدهم تا سال ۱۹۳۰، در افغانستان سنتی مبنی بر اعدام با توپ وجود داشتهاست. در سال ۱۸۰۲ شاه محمود درانی پس از وارد کردن شکستی سخت بر طوایف غلجایی، بهمنظور از بین بردن رغبت ایشان به شورش، دستور داد یکی از سران طایفه و دو پسر او را به دهانهٔ توپ ببندند و منارهای نیز از جمجمهٔ غلجاییها برپا کنند.[۷۶]
در سال ۱۸۰۳ برادر ناتنی شاه محمود، شاه شجاع درانی، او را از حکومت معزول کرد و یکی از متحدانش به نام عاشق را به دلیل توطئه برای اسیر کردن برادر ناتنی محمود و شجاع، زمانشاه درانی در سال ۱۸۰۰، با توپ اعدام کرد.[۷۷]
در سال ۱۸۸۰ عبدالرحمنخان به امارت افغانستان رسید و به واسطهٔ سبعیت و اتکایش به قوهٔ قهریه بین ناظران خارجی به امیر آهنین (به انگلیسی: Iron Emir) شهرت یافت.[۷۸][۷۹]
به تخمین یک منبع، امیر آهنین در هر سال از امارت خود بهطور متوسط ۵۰۰۰ نفر را اعدام میکرد و یکی از روشهای معمول این اعدامها بستن به دهانهٔ توپ بود.[۸۰]
به عنوان مثال تنها در دسامبر ۱۸۸۹، بیست و چهار نفر در ناحیهٔ ترکستان را به دستور عبدالرحمنخان به توپ بستند.[۸۱]
با به امارت رسیدن مجاهدتاجیکحبیبالله کلکانی در ژانویهٔ ۱۹۲۹، دور تازهای از خشونتهای افراطی در افغانستان آغاز شد. هامفریز سفیر بریتانیا در گزارشی به وزارت خارجهٔ این کشور مینویسد: «هیچکس در امان نبود. خانهها کورکورانه غارت میشدند، به زنان تجاوز میشد، و دوران وحشتی که در تاریخ خونین افغانستان بیمانند بود آغاز گشت،» و رقبای سیاسی «یا دم توپ گذاشته میشدند یا تیرباران میگشتند.»[۸۲]
حبیبالله در اکتبر ۱۹۲۹ به دست محمد نادر شاه برکنار و سپس اعدام شد. به نوشتهٔ نیویورک تایمز در ششم آوریل ۱۹۳۰، یازده نفر از نزدیکان حبیبالله در کابل با توپ اعدام شدند.[۸۳]
در ادبیات داستانی
داستان رمان فِلَشمَن در بازی بزرگ نوشتهٔ جرج مکدونالد فریزر در راج بریتانیا و همزمان با شورشهای ۱۸۵۷ در هند روی میدهد. قهرمان داستان، هری فلشمن، مأموری مخفی است که به هند اعزام میشود و در آنجا هویتش را مخفی میکند و خودش را هندی جا میزند. در حملهٔ انگلیسیها به خیمهگاه رانی جانسی، فلشمن به عنوان یک شورشی سیپوی اسیر میشود و کسی باور نمیکند که او یک مأمور مخفی انگلیسی است. فلشمن بهسختی میتواند از اعدام با توپ فرار کند و به شکلی غیرمنتظره شورشیانی را آزاد میکند که قرار بود همراه با او به توپ بسته شوند.
در پایان رمان خانه متحرک نوشتهٔ ژول ورن نیز نانا صاحب به توپ بسته میشود.
↑Irvine, W. (2010-07-21). "Later Mughals". Internet Archive (به انگلیسی). p. ۲۸۶. Retrieved 2018-01-20. {{cite web}}: Check date values in: |سال= / |تاریخ= mismatch (help)
↑Irvine, W. (2010-07-21). "Later Mughals". Internet Archive (به انگلیسی). p. ۴۱۵. Retrieved 2018-01-20. {{cite web}}: Check date values in: |سال= / |تاریخ= mismatch (help)
↑معصومیان، بیژن (۲۰۱۲-۰۸-۰۵). «بابی- بهائی کُشی و تبعیض در تاریخنگاری». akhbare-rooz (iranian political Bulletin). بایگانیشده از اصلی در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۸. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۲.نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (رده)
Russell, W.H. (1860). My Diary in India, in the Year 1858-9. My Diary in India, in the Year 1858-9 (به انگلیسی). Routledge, Warne, and Routledge. Retrieved 2018-01-23.
Sabahuddin, A.; Shukla, R. (2003). The Mughal Strategy of War (به انگلیسی). Global Vision Publishing House. Retrieved 2018-01-23.
بروگش، هاینریش (۱۳۸۹). سفری به دربار سلطان صاحبقران. ترجمهٔ حسین کردبچه. تهران: اطلاعات. ص. ۶۰۱. پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)