جواد آذر
جواد کنارهچی (۱۳۱۰ تبریز - ۱۵ بهمن ۱۳۸۰ آلمان) متخلص به جواد آذر، شاعر، موسیقیدان و خوشنویس ایرانی بود.[۲][۳] زندگیتحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تبریز آغاز کرد و همزمان به فراگیری خوشنویسی و موسیقی مشغول شد. اکثر خطوط را به نحو شایستهای تحریر میکرد اما شکسته نستعلیق را به شیوه خاصی مینوشت. پس از آنکه در تهران اقامت گزید و در انجمنهای ادبی شرکت جست، شعرش مورد توجه شعرشناسان قرار گرفت چرا که در غزلسرایی مهارت خاصی داشت و از سبک صائب پیروی مینمود. در سرودن انواع شعر قدرت قلمش قابل احساس بود اما غزل و قصیدههای دلنشینش غالب بر دیگر اشعارش بود. جواد آذر در ۱۵ بهمن ماه ۱۳۸۰ در آلمان دار فانی را وداع گفت و پیکرش برای تدفین به تبریز انتقال یافت و در مقبرهالشعرا به خاک سپرده شد.[۱][۳] کارهادر اسفند ۱۳۹۴ آیین نکوداشت و رونمایی از دیوان اشعار جواد آذر با حضور شاعران و هنرمندان در سالن خلیج فارس فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.[۴] از اشعار جواد آذر در آلبومهای سپیده (تصنیف ایرانی)، ساز قصهگو (تصنیف ساز قصهگو)، و سرو چمان (تصنیف بیهمزبان) از محمدرضا شجریان و آلبومهای چاووش ۳ (تصنیف ای ایران) و چاووش ۴ (تصنیف ای پدر) از شهرام ناظری و همچنین آلبوم کنسرت لندن (ای میهن) با صدای علیرضا افتخاری و آهنگسازی و تنظیم جلیل عندلیبی استفاده شدهاست.[۵] نمونه شعراز مشهورترین اشعار جواد آذر میتوان به شعر «بیهمزبان» اشاره کرد که محمدرضا شجریان براساس آن تصنیفی را در آلبوم سرو چمان ساخته و خواندهاست:[۶] هر دمی چون نی، از دل نالان، شکوهها دارم
روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهیست، از دل خونین
لحظههای عمر بیسامان، میرود سنگین
اشک خون آلودهام دامان، میکند رنگین
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمیها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که نالهای خرد با آهی
داد از این بیدردیها، خدایا
نه صفایی ز دمسازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بیهمرازی، خدایا
وه که به حسرت، عمر گرامی سر شد
همچو شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یکنفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد
یارا دل نهم ز بیشکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بیانجامی
وای از این افسونسازی، خدایا[۶]
منابع
پیوند به بیرون |