حق رأی زنان
حق رأی زنان به معنی حق شرکت زنان در انتخابات است و از مهمترین رویدادهای تکامل اولیهٔ جنبشهای مدافع حقوق زنان بود. هواخواهان حق رأی زنان که سافروجت نیز نامیده میشدند، کسب حق رأی را مقدمهٔ مشارکت سیاسی زنان در جامعه میدانستند.[۱] تاریخچهدر سال ۱۸۴۸ جنبش حق رأی زنان در ایالات متحده آمریکا به یک جنبش اجتماعی گسترده تبدیل شد. در سال ۱۸۹۳، نیوزیلند نخستین کشوری بود که حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. امروزه در میان کشورهایی که مردم میتوانند در تصمیمات سیاسی و حاکمیتی-دولتی رای دهند، تنها کشورهای بوتان، برونئی و واتیکان هستند که حق زنان برای شرکت در انتخابات را به رسمیت نشناختهاند.[۲][۳] زنان در روسیه در بهار ۱۹۱۷ از حق رای کامل، از جمله فرصت رای دادن مستقل برخوردار شدند. کسب حق رای زنان نتیجه جنبش زنان روسیه بود که سیاستمداران را تحت فشار قرار داد. در ابتدا، دولت موقت و شوراهای نمایندگان کارگران و سربازان، مطالبات زنان برای حق رای را نابهنگام و بی ربط دانستند و از حمایت از آنها خودداری کردند. در کشورهای مختلفحق رأی زنان در نیوزیلندنیوزیلند نخستین کشور مستقلی بود که حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. در سال ۱۸۹۳، قانون انتخابات به نفع مشارکت سیاسی زنان تغییر یافت و در سال ۱۸۹۳ زنان برای نخستین بار در انتخابات ملی آن کشور شرکت کردند. کیت شپارد و ماری آن مولر از مهمترین رهبران هواخواه حق رأی زنان در نیوزیلند بودند. تا سال ۱۹۱۹، زنان در نیوزیلند حق نامزدی در مجلس را نداشتند. نخستین زنی که در مجلس نیوزیلند به نمایندگی برگزیده شد، الیزابت مک کومب بود. حق رأی زنان در بریتانیادر سال ۱۸۶۶، دادخواستی به مجلس بریتانیا ارائه شد که در آن زنان بریتانیا تقاضا کرده بودند قانون انتخابات تغییر کند و حق رأی کامل زنان را نیز دربرگیرد. این دادخواست تحت اعتراض خشونتبار مخالفینی قرار گرفت که معتقد بودند حق رأی زنان بزرگترین خطرات برای انگلستان به همراه خواهد آورد. پارلمان بریتانیا، نخست عقیده داشت که دخالت زنان در سیاست، زندگی سیاسی را مبتذل کرده و در عین حال ثبات خانوادهS را از میان میبرد؛ بنابراین به دادخواست عمل نکرد. در سال ۱۸۶۷، نخستین جامعه ملی حق رأی زنان تأسیس گردید. اعضای این جامعه که به [suffragette] معروف گردیدند؛ خود را هواخواه حق رأی زنان میدانستند. suffragette تا پایان قرن نوزدهم برای دادن حق رأی به زنان بیش از چهل دادخواست به پارلمان بریتانیا ارائه دادند که تا سال ۱۹۰۰ به طول انجامید. در سال ۱۹۰۳ جنبش حق رأی زنان suffragette توسعه بیشتری یافت و تظاهرات خیابانی و راهپیماییهای فراوانی را دربر گرفت. در یک اجتماع فضای باز که در ماه ژوئن ۱۹۰۸ در لندن برپا گردید، بیش از پانصد هزار زن طرفدار حق رأی زنان حضور یافتند. امیلین پانکهرست از شخصیتهای برجسته هواخواه حق رأی زنان بود که برای اجتماعات بزرگی از مبارزات زنان انگلیسی صحبت کرد. امیلین پانکهرست معتقد بود که حق رأی زنان، زندگی سیاسی را اساساً دگرگون خواهد کرد و حس جدید نوعدوستی و اخلاق را به وجود خواهد آورد. در سال ۱۹۱۰، آلیس پین و هریت استنتون بلچ در مبارزات زنان در بریتانیا شرکت کردند که پیوند عمیقی بین هواخواهان حق رأی زنان suffragette بریتانیا و ایالات متحده آمریکا ایجاد کرد. برخی مبارزات در بریتانیا با خشونت همراه بود؛ چندین کلیسا نابود گردید، و نخستوزیر اسکویت چندبار مورد سوءقصد قرار گرفت. بسیاری از طرفداران حق رأی زنان زندانی شدند که باعث شروع اعتصاب سراسری زنان بریتانیا شد. سرانجام در سال ۱۹۱۸، بریتانیا حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. سن رأی برای زنان بریتانیا بالای ۳۰ سال بود در حالی که مردان میتوانستند پس از ۲۰ سالگی در انتخابات شرکت کنند. در سال۱۹۲۱، حدود یک سوم زنان بریتانیا برای نخستین بار در انتخابات ملی شرکت کردند. پس از به دست آوردن حق رأی زنان در سال ۱۹۱۸، جنبشهای طرفدار حقوق زنان در انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی رو به زوال گذاشتند و زنان انقلابی بیشتر جذب جنبشهای دیگر ضد فاشیسم میگردیدند.[۴][۵][۶] حق رأی زنان در ایالات متحده آمریکادر سال ۱۸۲۰ بیش از دوهزار زن آمریکایی به دولت ایالات متحده آمریکا تقاضانامهای ارائه کردند و در آن خواستار اعطای حق رأی برابر با مردان شدند. این تقاضانامه مورد اعتنای دولت آمریکا واقع نشد. آلیس پین و هریت استنتون بلچ دو زن آمریکایی بودند که در مبارزات زنان در بریتانیا و آمریکا شرکت فعال داشتند. در سال ۱۹۱۰، زنان آمریکا راهپیماییها و تظاهرات وسیعی را در نیویورک، ماساچوست و نیوجرسی سازمان دادند. در سال ۱۹۲۰ وودرو ویلسون رئیسجمهور ایالات متحده، نوزدهمین متمم قانون اساسی آن کشور را به مجلس سنا رساند که بر اساس آن تمام زنان ایالات متحده آمریکا برای اولین بار حق رأی برابر با مردان مییافتند. حق رأی زنان در ایتالیادر سال ۱۹۱۹ نخستین دادخواست زنان ایتالیایی برای حق رأی به مجلس ایتالیا ارائه شد. در سال ۱۹۲۵، ارزش رأی زنان نصف مردان بود. با به قدرت رسیدن موسولینی، زنان از شرکت در انتخابات منع شدند. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، زنان ایتالیا حق رأی برابر با مردان کسب کردند. حق رأی زنان در آلمانحق رای و انتخاب شدن به زنان از ۱۲ نوامبر ۱۹۱۸ اعطا شد. حق رأی زنان در فرانسهشارل دوگل در سال ۱۹۴۴ برای نخستین بار حق رأی زنان در فرانسه را به رسمیت شناخت. حق رأی زنان در هنددر هند، ساروجینی نایدو از رهبران کسب حق رأی برای زنان بود. کنگره ملی هند به رهبری مهاتما گاندی از حق رأی زنان پشتیبانی میکرد. پس از استقلال هندوستان، در سال ۱۹۵۰، زنان هندی برای نخستین بار حق رأی به دست آوردند. حق رأی زنان در اندونزیحق رأی زنان در ژاپندر سال ۱۹۱۹، در ژاپن، ایشیواکا فوسائه نخستین انجمن طرفدار حق رأی زنان را تأسیس کرد. این انجمن گردهماییهای بسیاری را ترتیب میداد و زنان را نسبت به اهمیت مشارکت سیاسی آگاه میکرد. در سال ۱۹۲۰ یکی از دو حزب اصلی ژاپن، از حق رأی زنان پشتیبانی کرد. در سال ۱۹۲۴ ارتش ژاپن تمام جنبشهای اجتماعی مردمسالاری و فمنیستی را سرکوب کرد. در سال ۱۹۴۵ نیروهای متفقین، ژاپن را شکست دادند. در سال ۱۹۴۷ تظاهرات سراسری در ژاپن به طرفداری از حق رأی زنان سازماندهی شد. سرانجام در سال ۱۹۴۸، قانون اساسی جدید ژاپن حق رأی برابر زنان را به رسمیت شناخت. حق رأی زنان در چینمائو از طرفداران جنبش هواخواه حق رأی زنان در چین بود. پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، زنان برای نخستین بار حق شرکت در انتخابات را یافتند. حق رأی زنان در ایرانپس از پیروزی انقلاب مشروطه ایران در سال ۱۹۰۶، مجلس نمایندگان مردم در تهران گشوده شد. مردم ایران برای نخستین بار با انتخاب نمایندگان خود برای حضور در مجلس شورای ملی، در امور سیاسی مشارکت مستقیم پیدا کردند. در نخستین نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی، زنان از حق رأی اعم از انتخاب شدن یا انتخاب کردن محروم شدند. در نظامنامه مجلس شورا زنان، خارج شدگان از دین اسلام، دیوانگان، تبعه خارجه، دزدان و قاتلین، گدایان و متکدیان و اشخاصی که کمتر از ۲۰ سال داشتند؛ فاقد حق رأی شناخته شدند. در زمان نهضت جنگل در گیلان حق رای به زنان داده شده بود و اولین بار بهطور رسمی زنان در ایران از چنین حقی برخوردار شده بودند. در سال ۱۳۲۲ طرح اعطای حق رای به زنان از سوی نمایندگان حزب توده آذربایجان در مجلس ارائه شد.[۷] در سال ۱۳۲۴ و در حکومت خودمختار آذربایجان برای اولین بار در ایران به زنان حق رای داده شد ولی پس از برچیده شدن و شکست فرقه دموکرات آذربایجان بار دیگر حق رای از زنان سلب شد.[۸] وقتی مشاوران محمد مصدق با این استدلال که در قانون اساسی همه شهروندان برابرند، اعطای حق رأی به زنان را پیشنهاد کردند، علما با حمایت طلاب و بزرگان اصناف اعتراض کردند که در شرع اسلام حق رأی فقط به مردان داده شده است.[۹] اما سید ابوالقاسم کاشانی در سال ۱۳۳۰ در پاسخ به یکی از خبرنگاران صریحاً اعلام کرد: شرکت زن در انتخابات منع شرعی ندارد ولی چیزی که هست زنان ایران رشد اجتماعی کافی ندارند و به اینجهت مستعد و قابل مداخله در انتخابات و رأی دادن نیستند[۱۰] در دور دوم مجلس شورای ملی؛ ماده چهارم نظامنامه انتخابات به بحث و بررسی رسید. در این جلسه، محمدتقی وکیلالرعایا نماینده مردم همدان از حق رأی زنان پشتیبانی کرد و در مخالفت با نظامنامه انتخابات سخن گفت. سپس ذکاءالملک (محمد علی فروغی) و سید حسن مدرس به عنوان مخالف در مجلس سخن گفتند و حق رأی زنان را مورد نکوهش قرار دادند. حسن مدرس، استدلال کرد که قوانین موجود به خوبی حقوق زنان را حفظ میکند و هشدار داد که اعطاء حق رأی به زنان به بیثباتی سیاسی، فساد مذهبی و هرج و مرج اجتماعی خواهد انجامید.[۱۱] هنگامی که طلاب قم برای مخالفت و اعتراض با پیشنهاد اعطای حق رأی به زنان به خیابانها ریختند، یک نفر کشته و دوازده تن مجروح شدند. در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲ میلادی)، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در هیئت دولت ایران به تصویب رسید. بر اساس این لایحه، زنان اجازه شرکت در انتخابات و نامزد شدن برای انتخابات را پیدا میکردند روحالله خمینی جلسهای در قم تشکیل داد و سرانجام تصمیم به ارسال تلگراف به محمدرضا شاه پهلوی در جهت به مخالفت با سه بند لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی از جمله اعطای حق رای به زنان ایرانی گرفت که اصل مربوط به حق رأی زنان از مهمترین اعتراضات وی بود.[۱۲] حامیان او بعدها این استدلال را کردند که در همان زمان او بارها بر این تأکید کرد که با اصل حق رای زنان مشکلی ندارد بلکه با سیاستهایی محمد رضا که آنان را به فساد میکشاند مخالفت دارد. بهطور مثال این قول از او نقل میشود:این شاه است که زنها را به فساد میکشاند و آنها را عروسک میخواهد بار بیاورد. مذهب با این فاجعهها و دردها مخالف است، نه با آزادی زن.[۱۳] در گفتههای او همچنین مسئله اینگونه توجیه شده است که:در خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنان نبوده است، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شیء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده است. زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند.[۱۴] محمدرضاشاه، تصمیمگیری در این مورد را به دولت اسدالله علم واگذار کرد. اسدالله علم در یک سخنرانی حرکتهای علیه انجمنهای ایالتی و ولایتی را حرکات مرتجع و مخالف ترقی زنان دانست، در آستانه انقلاب ایران، خمینی با چرخش نظر خود مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را مطابق قوانین با اسلام تلقی کرد و با مشارکت سیاسی زنان مخالفت نکرد.[۱۵] بلکه آن را تقویت و زنان را قهرمانان و طلیعه داران این پیروزی معرفی کرد. شایان ذکر است که در دوران جمهوری اسلامی کاندیداتوری زنان جهت ریاست جمهوری همچنان از سوی شورای نگهبان خلاف قانون اساسی تفسیر میشود، مانعی قانونی که همچنان بر سر راه زنان همچون مقامهایی که نیاز به اجتهاد فقهی دارند مانند رهبری، ریاست قوه قضاییه و وزارت اطلاعات باقیست. حق رأی زنان در اسرائیلزنان از جمله اعضای مجمع موقت ملی اسرائیل بودند. اعضای این مجمع منشور استقلال اسرائیل را بر اساس منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد و تساوی کامل میان زنان و مردان و اصل جدایی دین از سیاست، در تاریخ ۱۴ مه ۱۹۴۸ میلادی (۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷ خورشیدی) تصویب و امضا کردند. زنان در کشور اسرائیل از تساوی کامل با مردان در تمام زمینهها من جمله در حق رای برخوردارند. اسرائیل نخستین کشور در خاورمیانه بود که یک زن سیاستمدار توانست در آن به مقام نخستوزیری برسد. حق رأی زنان در عربستان سعودیدولت عربستان سعودی تاکنون حق رأی زنان را در انتخاباتها به رسمیت نشناخته است. علمای وهابی این تصمیم دولت را تأیید کرده و رأی دادن زنان را موجب فساد و خلاف عفت دانستهاند. رئیس دولت عربستان سعودی اعلام کرد که زنان فاقد صلاحیت لازم برای قضاوت دربارهٔ نامزدهای انتخاباتی هستند. هر چند برخی دیگر از نمایندگان اظهار کردند که ممنوعیت رأی در عربستان سعودی به این دلیل است که اکثر زنان این کشور شناسنامه ندارند.[۱۶]در تاریخ ۳ مهر ۱۳۹۰ پادشاه عربستان اجازه رای زنان را داد.[۱۷] حق رأی زنان در عماندر انتخابات مجلس شورا عمان که در سال ۲۰۰۳ انجام پذیرفت، زنان برای نخستین بار اجازه شرکت داشتند. در این انتخابات ۹۵ هزار زن عمانی شرکت کردند و پانزده زن نامزد انتخابات بودند.[۱۸] حق رأی زنان در بحریننخستین انتخابات بحرین در سال ۱۹۷۳ برگزار شد که در آن تنها مردان حق رأی داشتند. در سال ۲۰۰۲، دولت بحرین برای نخستین بار از مشارکت سیاسی زنان در انتخابات پشتیبانی کرد؛ در انتخابات شورای شهر که در همان سال برگزار شد، زنان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن داشتند. با این حال، هیچیک از زنان نامزد شده به شورای شهر بحرین، راه نیافت.[۱۹] حق رأی زنان در امارات متحده عربیدر انتخابات دسامبر سال ۲۰۰۶، زنان حق رأی داشتند.[۲۰] حق رای زنان در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی تقریباً بلافاصله پس از انقلاب اکتبر حکومت جدید(شوروی)، حق شهروندی کامل برای برای زنان قائل شد و با ایجاد استقلال اقتصادی و حق کارکردن برای دولت، برابری را برقرار ساخت. قوانین جدیدی که تصویب شد؛ دستمزد را برابر، ازدواج عرفی و درخواست طلاق زنان را مرسوم، حرامزادگی را لغو و سقط جنین را قانونی کرد و دقیقاً در همان سال ۱۹۱۷ به زنان حق رای را داد. الگوهای رأی دادن زنانالگوهای رأی دادن زنان در کشورهای غربیدر اروپا، مطالعات نشان میدهد که رأیدهندگان زن گرایش بیشتری به محافظهکاری دارند. در بریتانیا، زنان بیشتر از مردان به حزب کارگر رأی میدهند. در انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا، زنان به نسبتی بیش از مردان به حزب دموکرات رأی دادهاند و زنان جوان بیشتر متمایل به دموکراتها بودهاند. سال اعطای حق رای به زنان در کشورهای مختلفبرای مرتبسازی بر آسای تاریخ روی "سال اعطای رای" کلیک کنید.
جستارهای وابستهپیوند به بیرونپانویس
منابع
|