قصیده
بنا بر روایتی نخستین شعر فارسی قصیدهای است از محمد وصیف سگزی، دبیر دربار یعقوب لیث صفاری، که تنها ۶ بیت آن باقی ماندهاست. مطلع این قصیده این است:
بخش عظیم ادبیات فارسی را در سدهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل میدهد. از برترین قصیدهسرایان گذشته ادبیات فارسی میتوان به سنایی، خاقانی، ناصر خسرو، مسعود سعد سلمان، انوری و منوچهری اشاره کرد. فرق غزل و قصیدهقصیده دارای ۲۰ تا ۷۰ بیت است، اما غزل دارای ۵ تا ۱۴ بیت است. موضوع قصیده ستایش شاهان و بزرگان وصف طبیعت، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشنها میباشد، اما غزل نوعی شعر عاشقانه میباشد که بیان عواطف و احساسات، زیبایی معشوق و شکوه روزگار است نمودار تصویری قافیه در قصیده__________* _________* __________ __________* __________ __________* __________ __________* مصراعهای همقافیه با * نشان داده شدهاست. انواع قصیده
مشهورترین قصیدهسرایان مدیحهگو: رودکی، منوچهری دامغانی، فرخی سیستانی، عنصری بلخی، انوری، خاقانی ارکان اصلی قصیدهقصیده شعری است که مصراع اول با مصراعهای زوج همقافیهاند و تعداد ابیات آن از ۱۵ بیت بیشتر است. ارکان اصلی قصیده از شش بخش تشکیل میشود:
مطلع: بیت اوّل قصیده را مطلع مینامند که باید در لفظ و معنی جذّاب و دلنشین باشد و دو مصراع آن هم قافیه باشد. مثال: (با کاروان حلّه برفتم ز سیستان با حلّه تنیده ز دل، بافته ز جان) (فرّخی سیستانی). گاهی شاعران برای تغییر محتوا یا تنگنای قافیه در خلال قصیده بیت مُصرّعی میآورند و تجدید مطلع مینمایند. مثال: خاقانی در قصیدهای به مطلع: (عشق بیفشرد پا بر نمط کبریا برد به دست نخست، هستی ما رازها) تغزّل: ابیات آغازین قصیده اگر در مدح معشوق و توصیف زیباییهای او باشد، تغزّل نامیده میشود و چنانچه در وصف طبیعت و یادآوری از روزگار جوانی باشد، به آن (تشبیب) و (نسیب) گفته میشود. تخلّص: تخلّص در قصیده به معنی گریز زدن و خلاص شدن است و در اصطلاح، بیت یا ابیاتی است شاعر با آن به طرز ماهرانه از مقدّمه و تغزّل به تنهٔ اصلی قصیده وارد میشود. گفتنی است تخلّص در غزل، چنانچه پیش از این ذکر شد، با تخلّص در قصیده تفاوت دارد. تنهٔ اصلی قصیده: این بخش، اصلیترین قسمت قصیده و تمام مقصود شاعر را دربردارد که معمولاً محتوا و مضامینی چون مدح، رثا، وصف، پند و اندرز و موعظه، شکوه و شکایت، حکمت، عرفان و مسائل سیاسی و اجتماعی را در بر میگیرد. شریطه و دعا: شاعران معمولاً در ابیات پایانی قصیده با ذکر شرطهایی برای ممدوح خود آرزوی دوام و بقا میکنند؛ مثلاً عنصری در پایان یکی از قصایدش چنین میگوید: (همیشه تا به همه وقت خلق عالم را به شادی و غم از ایزد بود قضا و قدر) (بقای شاه جهان باد و عزّ و دولت او دلش به رامش و دستش به باده و ساغر) مقطع: بیت آخر قصیده مقطع نام دارد که معمولاً شاعران در آن به هنرنمایی پرداخته، در انتخاب الفاظ و مفاهیم سعی زیادی مینمایند. وجه تسمیهاز آنجا که در این گونه شعر، نظر شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد آن را قصیده یعنی مقصود نام دادهاند. طبق نظر علمای ادب، در قصاید فارسی مطلع باید که مصرّع باشد و هرگاه که چنین نیست، به آن شعر قطعه میگویند و نه قصیده.[۲] پیشینهاگرچه پیشینهٔ قصیده به شعر عربی در دوران جاهلیت میرسد، لیکن در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بودهاست.[۳] از قرن هفتم بهبعد، بهدلیل از بین رفتن دربارهای مقتدری که مشوق شاعران مدیحهسرا بودند، قصیده رو به ضعف نهاد. موضوع قصیدهها از قرن نهم بهبعد، بیشتر تجلیل و ستایش اولیای دین است. در دوران متأخر، محمّدتقی بهار با وارد کردن مضمونهای اجتماعی و سیاسی در قصیدهها، رنگ تازهای به قصیده داد و این قالب شعری را احیا کرد.[۴] پانویس
|