مجدالملک سینکی
میرزامحمدخان مجدالملک سینَکی نیای بزرگ خاندان امینی از رجال عصر قاجار و از نویسندگان این دوره بود. شیوه خاصی را که میرزامحمدخان مجدالملک سینکی در خط شکسته نستعلیق پدیدآورده بود، بعدها دو پسرش میرزا علی خان امینالدوله و میرزا تقیخان مجدالملک ادامه دادند و سبکی خاص در نویسندگی و انشاء عصر قاجار پدیدآورد. رساله او با نام کشفالغرایب که به خاطر لقب نویسندهاش به رساله مجدیه آوازه یافته است، مملو از مطالب گوناگون و انتقادات کوبنده به دستگاه دولتی است و یکی از مهمترین رسائل اخلاقی و انتقادی روزگار قاجار بهشمار میآید. زندگینامهتولد و خانوادهاو در سال ۱۲۲۴ق در منطقه سینک لواسانات از توابع استان تهران به دنیا آمد. پدرش آقافتحعلی خان و پدربزرگش، باباخان، از اعیان مازندران بودند.[۱] باباخان، پدربزرگ مجدالملک، معاصر نادرشاه افشار و کریم خان زند بود. او در دوران هرجومرج ناشی از فروپاشی پادشاهی نادرشاه، به لشکرکشی و قدرت نمایی دست زد. گفته شده او لشکرک واقع در لواسان را تجهیزگاه لشکر خود قرار داده بود و تا دامنه البرز را تحت حکومت خود آورده بود. با ظهور آقامحمدخان، باباخان به او گروید، اما پس از مرگ وی بر سلطنت فتحعلی شاه قاجار سر فرودنیاورد و در مازندران سر به شورش برداشت. فتحعلی شاه سرانجام او را به اسارت آورد و کور کرد و به نور تبعید کرد.[۲] آقافتحعلی، پسر باباخان، دختر میرزا اسدالله لشرنویس نوری و خواهر میرزا آقاخان نوری را به عقد خود درآورد و فرزندان بسیاری یافت. از آن میان دو تن، صفی و محمد (مجدالملک) را فتحعلی شاه به تهران آورد و نزد خود نگاه داشت و همچون پسران خود پرورد.[۳] محمد در جوانی با خواهر پاشاخان امینالملک ازدواج کرد. حاصل این وصلت دو پسر و شش دختر بود: میرزا علی خان امینالدوله، میرزا تقیخان مجدالملک، طاووس خانم، همسر ابراهیم خان معتمدالسلطنه، هما خانم (عظمهالدوله) همسر محمدعلی خان علاءالسلطنه، قمرخانم، همسر محمدباقرخان شجاعالسلطنه و انبساطالدوله، همسر عبدالوهاب نظامالملک. طاووس خانم مادر حسن وثوق و احمد قوام و هما خانم مادر حسین علاء بود.[۴] تحصیلاتمحمد در ایام کودکی توسط معلمان سرخانه با علوم قدیم آشنا شد. او معلوماتی در شعر کهن ایرانی، حسن خط و انشاء کسب کرد، که راهگشای پیشرفتش در منشی شد.[۳] مشاغل دولتیمحمد پس از کسب مدارج عالیه توسط دایی خود میرزا آقاخان نوری وارد دستگاه دولتی گردید. نخستین شغل او در دستگاه دولت کتابدارباشی قهرمان میرزا پسر عباس میرزا نایبالسلطنه بود،[۵] پس از فوت قهرمان میرزا در سال ۱۲۶۲ق به تهران آمد و با سمت منشی و پیشکار مهدعلیا مشغول به کار شد و همراه او به زیارت عتبات عالیات رفت. آگاهی و شناخت محمد از رموز نامهنگاری و حسن خط و روانی نثر باعث شد، که خیلی زود در زمره منشیان زبردست عصر قاجار درآید و در سال ۱۲۶۸ق، پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه، وارد خدمت وزارت امور خارجه گردد. او در زمان صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر به مأموریت حاجی ترخان (هشترخان) قفقاز رفت و به مدت سه سال در سمت کارپردازی خدمت کرد. میرزا محمد در مدت همکاری با میرزا تقی خان امیرکبیر از شیفتگان منش و شخصیت و طریقت امیر شد و در زمره رجال روشنفکر و اصلاحطلب قرار گرفت، بهویژه آن که امیر را دور از هر گونه تمایلات مادی و دنیوی میدید. میرزا محمد در طول مدت خدمت ش در حاجی ترخان بنا بر رسوم زمانه هدیهای برای میرزا تقی خان امیرکبیر فرستاد، اما امیر از این عمل خرسند نشد و بدو نوشت:
منش بزرگ و شخصیت عظیم میرزاتقی خان امیرکبیر چنان محمدخان را مجذوب خود نمود که پس از به صدارت رسیدن دایی ش، میرزاآقاخان نوری، به دلیل مخالفت با دولت، سرزنش و توبیخ شد و به تهران فراخوانده شد، بهطوریکه میرزا سعیدخان وزیر امورخارجه پس از برافتادن امیرکبیر، در ذیحجه ۱۲۶۸ ق نامهای به میرزا محمد نوشت و او را مورد عتاب قرار داد:
میرزا محمدخان پس از مدتی بار دیگر مورد تفقد قرار گرفت. در سال ۱۲۷۵ق در سلک خدمتگذاران دولت درآمد و برای تصفیه امور و بهبود مناسبات دولتین ایران و عثمانی و تسویه قراردادهای میان دو دولت به جای میرزا ابراهیم خان پدر علاءالسلطنه به بغداد اعزام شد. او در این مأموریت پسر ارشدش میرزا علی خان امینالدوله را که در آن زمان حدود پانزده سال داشت، همراه خود برد و با کمک او کارهای اتباع ایرانی ساکن عراق را نظم بخشید. میرزامحمدخان در طول مدت خدمتگذاری ش در وزارت امور خارجه اقداماتی فرهنگی نیز انجام داد. از جمله فعالیتهای او ایجاد «کاغذ رسمی» در وزارت خارجه ایران بود. کاغذ رسمی کاغذی بود که به درخواست میرزا سعیدخان برای سفرای خارجی نگاشته میشد. این کاغذ که نوعی نامه اداری بود شامل پنجاه بیت شعر بود که تمامی ابیات آن سجع و قافیه داشت. ابیات این کاغذ در حول و حوش مطلبی خاص دور میزد و چون میرزا محمدخان فردی مسلط بر نظم و نثر و علم عروض و ادبیات بود و مطالب را با نثری شیوا و دلکش و درست و زیبا کتابت مینمود از مبتکران این سبک بود. این نامه در جواب درخواستهای سفرای خارجی مقیم ایران که خارج از وظیفه و اختیار وزارت امور خارجه یا دولت بود به شکلی زیبا تنظیم و مطالب به صورت مسجع گفته میشد، بدون آن که خواهشهای بیمعنی سفرا جواب گفته شود، جواب داده میشد؛ بنابراین کاغذ رسمی جواب علیالسویه در حد موضوع به سفرای خارجی بود و ابداً صحبتی در رد یا قبول تقاضاها نمیشد.[۸] از جمله اقدامات دیگر مجدالملک در دوره صدارت میرزا آقاخان نوری اصلاح خط بود. وی نامهها و رسایلی در این باب نگاشته و از طرفداران و مروجان این اصلاح بهشمار میرفت. چنانچه از نامههای میرزا آقاخان نوری برمیآید:
پس از عزل میرزا آقاخان نوری و تأسیس مجلس مصلحت خانه توسط ناصرالدین شاه، میرزا محمدخان به عضویت در این نهاد خوانده شد. او در همین زمان به فراموشخانه پیوست. در سال ۱۲۷۹ ق وزیر وظایف و اوقاف شد و در رابطه با همین مسئولیت در ۱۲۸۴ ق در رکاب ناصرالدین شاه به خراسان رفت. او در جریان این سفر به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد و لقب «مجدالملک» گرفت. از اقدامات او در طول دوران تولیتش، ساخت پیش طرههای دکاکین خیابانها و دکاکین مختصه آستان قدس و کاروانسرای ناصری و برقراری وظیفه در حق سادات بود. پس از یازده ماه حکومت در خراسان، مجدالملک به دلایل نامعلومی به تهران احضار و از منصبش فروگرفته شد و سه سال خانهنشین شد. این امر در دوران قدرت گرفتن میرزا یوسف آشتیانی صورت گرفت که با جناح اصلاح طلب دربار قاجار، رابطه خوبی نداشت.[۱۰] با برافتادن میرزا یوسف و برآمدن میرزا حسین خان سپهسالار و فراهم شدن زمینه برای حضور رجال اصلاح طلب، مجدالملک به عضویت دارالشوری دولتی درآمد و همزمان به ریاست انبار غله دولتی گماشته شد. بر اثر حسن تدبیر او در گرماگرم قحطی و خشکسالی سالهای ۱۲۸۷–۱۲۸۸ ق بحران نان شد، گندم به نانواییها رسید و مرگ و میر پایان یافت.[۱۱] پس از عزل سپهسالار از صدارت در سال ۱۲۹۰ ق، برای بار دوم وزارت وظایف و اوقاف به مجدالملک سپرده شد. او به مدت هشت سال، یعنی تا پایان عمر خود در این مقام باقی بود. مجدالملک، در ۱۱ ذی الحجه ۱۲۹۸ درگذشت و در صحن شرقی شاه عبدالعظیم دفن شد.[۱۲] تبارنامه
پانویس
منابع
|