سده نوزدهم میلادی
سدهٔ نوزدهم میلادی به فاصلهٔ بین سالهای ۱۸۰۱ تا ۱۹۰۰ در گاهشماری میلادی گفته میشود. گاهی مورخان از «سدهٔ نوزدهم میلادی» برای اشاره به دوران تاریخی بین سالهای ۱۸۱۵ (کنگرهٔ وین) تا ۱۹۱۴ (۱۲۹۲) (آغاز جنگ جهانی اول) استفاده میکنند. اریک هابسباوم نیز اصطلاحی به نام «سدهٔ نوزدهم میلادی طولانی» برای اشاره به سالهای بین ۱۷۸۹ تا ۱۹۱۴ ساختهاست. در این سده امپراتوریهای عثمانی، اسپانیا و پرتغال نابود شدند و امپراتوریهای مغول و روم مقدس نیز به پایان رسیدند. امپراتوری بریتانیا پس از جنگهای ناپلئونی، درحالیکه یک ربع از جمعیت جهان و یک سوم زمینها را در اختیار داشت تبدیل به بزرگترین ابرقدرت این سده شد. این امر باعث تقویت یک صلح بریتانیایی، پیشبرد تجارت و مبارزه با دزدی دریایی فراگیر شد. میزان بردهداری در کل جهان بسیار کمتر شد. پس از شورش بردهها در هاییتی، بریتانیا دزدان دریایی بربر را که به دزدی و بردهگیری اروپاییان میپرداختند مجبور به تسلیم شدن کرد و به نیروی دریایی خود ابلاغ کرد تا هر گونه تجارت برده را متوقف سازند. بردهداری سپس در روسیه، آمریکا و برزیل ممنوع اعلام شد. (مراجعه کنید به الغای بردهداری) الکتریسیته، فولاد و نفت موجبات دومین انقلاب صنعتی را که کشورهایی چون آلمان، ژاپن و ایالات متحده را تبدیل به امپراتوریهای زمان کرد فراهم آوردند. با اینحال روسیه و سلسلهٔ چینگ در چین نتوانستند همراه با این انقلاب گام بردارند و در نتیجه آشوبهای اجتماعی وسیعی در این دو امپراتوری به وجود آمد. قارهٔ اروپادر سال ۱۸۰۱ پارلمان ایرلند رای به اتحاد با انگلستان داد و در نتیجه پادشاهی متحد بریتانیا به وجود آمد. ایرلند تا سال ۱۹۲۲ (۱۳۰۰) زیر نظر بریتانیا بود ولی پس از اینکه اکثریت شهرستانهای ایرلندینشین و اکثریت جمعیت ایرلندیها خواستار جدایی از انگلیس شدند، ایالت خودمختار ایرلند به وجود آمد. شهرستانهای شمالی همچنان به بریتانیا وفادار ماندند و تا به امروز تحت عنوان ایرلند شمالی از کشور ایرلند جدا هستند. در ۱۷ مه ۱۸۱۴، نروژ از کنترل سوئد خارج شد و استقلال خود را اعلام کرد. هر چند این کشور مجبور به ادامهٔ یک اتحاد خصوصی با سوئد شد ولی قانون اساسی آزاد خود را حفظ کرد. روند افزایش ملیگرایی نروژی آن قدر در طول این سده ادامه یافت تا بالاخره نروژ توانست در سال ۱۹۰۵ (۱۲۸۳) استقلال خود را به دست آورد. آغاز سدهٔ ۱۹ میلادی با شروع کشمکشهایی بین فرانسه و انگلیس و متحدانشان بر سر کنترل اروپا و جهان همزمان بود. جنگهایی را که در این زمینه به وقوع پیوستند جنگهای ناپلئونی میگویند که در پایان آنها، ناپلئون در سال ۱۸۱۵ (۱۱۹۳) در واترلو شکست خورد. همچنین در سال ۱۸۱۵ گرینلند بهطور رسمی از کنترل نروژ خارج شد و زیر نظر دانمارک رفت. یونان در سال ۱۸۲۱ استقلال خود از امپراتوری عثمانی را اعلام کرد ولی نتوانست در جنگهای پس از آن تا سال ۱۸۲۹ پیروز شود. دورهٔ ویکتوریایی در بریتانیای کبیر اوج دوران انقلاب صنعتی بریتانیا و شاخصهٔ امپراتوری بریتانیا بهشمار میرود. این دوره را غالباً بین سالهای ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱ زمان سلطنت ملکه ویکتوریا میدانند. انقلاب موجب گسترش راهآهن به کل کشور و پیشرفتهای مهم در مهندسی شد. متروی زیرزمینی لندن افتتاح شد و لامپهای الکتریکی پرنور در خیابانهای این شهر نصب شدند. در سال ۱۸۴۸ انقلابهای زیادی با تأثیرگیری از انقلاب فرانسه در اروپا اتفاق افتادند. همچنین مفهومی به نام امپریالیسم جدید بر دورهٔ پایانی این سده مسلط شد. امپریالیسم نو به معنای تملک سریع مستعمرات جدید در سطح جهان توسط اروپا بود. در این میان غارت آفریقا قابل توجه است. در بسیاری از کشورهای اروپایی به ویژه آلمان انقلاب صنعتی به وجود آمد. این انقلاب تا پایان این سده با ساخت کارخانجات و راهآهن در تمامی سطح قاره گسترش پیدا کرد. هر چند که تأثیر رومانتیسم تا حدود زیادی در دوره ویکتوریایی قابل مشاهده بود ولی در میانهٔ این سده با مخالفتهای جدی مواجه شد: بسیاری از اکتشافات علمی مثل نظریه تکامل داروین و نظرات اگوست کنت فیلسوف فرانسوی که تا حدودی از انقلاب صنعتی تأثیر گرفته بودند، باعث قدرتگیری عقلگرایی جدید (پوزیتیویسم) که شاخصهٔ ادبی آن ناتورالیسم میباشد گردید. نظریهٔ آن، که تأثیر زیادی از فلسفه جبرگرا و علم ژنتیک گرفته بود، بر روی اهمیت محیط در شکلدهی انسان و رمانهای فرانسوی جدید تأکید داشت. همانطور که امپرسیونیسم در هنر نمایندهٔ چنین دیدگاهی است. جمهوری ایتالیا در ۱۷ مارس ۱۸۶۱ تشکیل شد. شاه ویکتور امانوئل دوم توانست استانهای ایتالیایی شبه جزیره را تحت یک ملت با هم متحد سازد. کنت کامیلو بنسو دی کاوور و جوزپه گاریبالدی نقش مهمی در طرحریزی این اتحاد داشتند. شهر رم تا سال ۱۸۷۰ تحت کنترل پاپ بود. در این سال ارتش ایتالیا از طریق راه پورتا پیا به استان واتیکان وارد شدند. رم به ایتالیا ضمیمه شد ولی پاپ از امضای پیمان سر باز زد و به دژ گاندولفو پناه برد. از آنجا نیز حکمی اعلام کرد که طبق آن هرگونه مشارکت کاتولیکهای ایتالیایی در زندگی سیاسی معادل ارتداد بهشمار میرفت. ترنتینو و تیرول جنوبی در سدهٔ بعدی و پس از سال ۱۹۱۸ به خاک ایتالیا ضمیمه شدند. این چنین شد که روند متحدسازی ایتالیا که توسط ویکتور امانوئل دوم در سلسلهٔ ساووی طرحریزی شده بود به سر انجام رسید. در سال ۱۸۷۱ امپراتوری آلمان با اتحاد پروس و کنفدراسیون جرمن شمالی توسط اتو ون بیسمارک به وجود آمد. این کشور قدرتمند تا سال ۱۹۱۸ ادامه یافت و با عنوان رایش دوم مشهور شد. بیسمارک توانست استانهای جدید زیادی را طی جنگهای مبتکرانهٔ کوتاه و دیپلماتیک به دست آورد. او با اتریش هم پیمان شد تا دانمارک را شکست دهد و ناحیهٔ شلزویگ-هولشتاین را تصرف کند. او جنگ اتریش و پروس (آسترو-پروسیان) را آغاز کرد و پیروز شد اما اینکار فقط برای این بود که ایتالیا طرف آلمان را بگیرد. سپس پروس وارد جنگ فرانسه و پروس (فرانکو-پروسین) (۷۱–۱۸۷۰) شد و توانست شکست کاملی به فرانسه وارد سازد. ویلهلم اول به عنوان آخرین توهین به فرانسویها در کاخ ورسای در قلب فرانسه به عنوان امپراتور آلمان سوگند خورد. امپراتوری آلمان تا پایان جنگ جهانی اول یعنی زمانی که فرانسه توانست در پیمان ورسای تلافی بکند در اوج خود بود. در سال ۱۸۷۸ پیمان سن استفانو به کشورهای رومانی، صربستان و مونتنگرو استقلال داد. بلغارستان نیز پادشاهی خودمختار به دست آورد. تمامی این رویدادها با شکست امپراتوری عثمانی توسط روسیه در جنگ روسیه و عثمانی (۷۸–۱۸۷۷) ممکن شد. کنگره برلین که در همان سال برگزار گردید باعث قدرتگیری مجدد مسلمانان در منطقه و کم شدن ارزش پیروزی روسیه شد. قارهٔ آمریکاایالات متحده گسترش خود به سوی شمال قارهٔ آمریکا را با خرید ایالت لوییزیانا در سال ۱۸۰۳ آغاز کرد. این گسترش به عنوان هدف نهایی کشور تلقی شد. این کار با انقیاد و پراکندهسازی آمریکاییهای بومی همراه بود. گسترش ایالات متحده با ساخت راهآهنهایی در سراسر قاره و جذب مهاجران جدید افزایش یافت. در تاریخ ۲۴ ژانویه ۱۸۴۸ در کالیفرنیا طلا کشف شد. با این کشف، در طول سده افراد زیادی برای یافتن طلا و نقره به آنجا سرازیر شدند. میلیونها نفر از مردم به معادن و شهرهای مناطق غربی آمریکا هجوم آوردند و این امر باعث توسعهٔ مناطق غربی در آن زمان شد. چینیهای زیادی به کالیفرنیا آمدند و جذب فرهنگ جدید شدند. کالیفرنیا در تاریخ ۹ سپتامبر ۱۸۵۰ به عنوان ایالت جدید پذیرفته شد. این گسترش به تدریج کشور را مجبور به مقابله با مسئلهٔ بردهداری قانونی در ایالتهای غربی کرد زیرا این مشکل باعث به هم خوردن تعادل بین «ایالتهای آزاد» و «ایالتهای بردهدار» میشد. جنگ داخلی ایالات متحده از سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ طول کشید. در طول جنگ آبراهام لینکلن رئیسجمهور بود. امروزه او را به عنوان یکی از بزرگترین رهبران جهان غرب تلقی میکنند. در همین زمان، آمدن نیروی بخار در کنار انقلاب صنعتی رو به رشد، گسترش شدیدی در کارخانجات صنعتی ایجاد کرد. در سال ۱۸۷۸ توماس ادیسون لامپ برق جدید خود را به نمایش گذاشت و در طول یک دهه سیستم توزیع برق بزرگی را در تمام کشور راهاندازی کرد. تأثیر اقتصادی به تدریج به خارج از ایالات متحده و به سمت اقیانوس آرام و آمریکای لاتین گسترش پیدا کرد. در تاریخ ۲ اکتبر ۱۸۳۵ انقلاب تکزاس با اعلام استقلال استان تجاس مکزیک از دولت مکزیک به وقوع پیوست. سانتا آنا استقلال را با انتصاب خود به سمت دیکتاتور جمهوری مکزیک اعلام کرد. پس از نبرد آلامو، ژنرال سام هاستون توانست در نبرد سان جاسینتو شکست بزرگی به مکزیکیها وارد سازد و سانتا آنا را شخصاً دستگیر کند. جمهوری تکزاس همچنان در خطر فروپاشی و اشغال توسط مکزیکیها بود تا اینکه در سال ۱۸۴۵ به ایالات متحده ضمیمه شد. درست پس از آغاز سده، مستعمرههای اسپانیا و پرتغال به تبع ایالات متحده شروع به انقلاب و اعلام استقلال کردند. این انقلابها موفق بودند و حاصل آنها تشکیل کشورهای مستقلی همچون مکزیک (۱۸۲۱) در آمریکای شمالی و شیلی در آمریکای جنوبی (۱۸۱۸) بود. در تاریخ ۷ سپتامبر ۱۸۲۲ امپراتوری برزیل نیز استقلال خود از پرتغال را اعلام کرد. اما این کشورهای لاتین در طول سدهٔ نوزدهم بر خلاف ایالات متحد آمریکا دارای دولتهای باثباتی نبودند. این مسئله موجب دخالت قدرتهای اروپایی به ویژه بریتانیای کبیر در امور داخلی این کشورها شد. در پایان سدهٔ نوزدهم ایالات متحده نیز وارد این میدان شد. چهار مستعمرهٔ پیشین اروپایی با نامهای پاراگوئه، برزیل، آرژانتین و اروگوئه از سال ۱۸۶۴ تا ۱۸۷۰ وارد خونینترین جنگ تاریخ آمریکای لاتین به نام جنگ ائتلاف سهگانه شدند. آن بخش از قارهٔ آمریکا که هنوز در دست بریتانیای کبیر بود به آرامی ولی با اطمینان توسعه پیدا کرد. این توسعه باعث به وجود آمدن حکومتی در کانادا در سال ۱۸۶۷ شد. مناطق دیگر جهاندر دیگر مناطق جهان کمتر جایی وجود داشت که به شکلی اعم از استعمار، امپریالیسم یا جنگ تحت تأثیر غرب قرار نگرفته باشد. قدرتهای اروپایی در آن مناطقی که قدرت سلسلهٔ چینگ در چین ضعیف شده بود نفوذ کردند. چند جنگ بین دول اروپایی و چین درگرفت که از این میان جنگ اول و دوم تریاک و جنگ چین و فرانسه (سینو-فرنچ) را میتوان نام برد. ژاپن که با زور دروازههای خود را به سوی تجارت با غرب باز کرده بود وارد دوران صنعتیسازی شد. امپراتوری روسیه گسترش خود به سوی آسیای مرکزی را آغاز کرد. در این میان روسیه مجبور به مقابله با بریتانیا بود زیرا بریتانیاییها از حملهٔ روسها به هندوستان بیم داشتند. این کش و قوسها به بازی بزرگ معروف شد. نواحی تحت کنترل امپراتوری عثمانی شروع به کاهش پیدا کرد و کشورهایی همچون یونان و مصر از کنترل آن خارج شدند. بریتانیا و فرانسه در جنگ کریمه با روسیه جنگیدند. دلیل آن تا حدودی به خاطر این بود که آنها نسبت به توان مقابلهٔ عثمانی با روسیه تردید داشتند. آفریقا که در ابتدای سدهٔ نوزدهم تقریباً بهطور کامل از استعمار اروپاییان جان سالم به در برده بود، در پایان این سده بهطور کامل تحت تسلط آنها درآمد. هجوم به سمت آفریقا در دهههای ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰ آغاز شد. رویدادها
شخصیتهای مهم
رئالیسم و رمانتیسمی که در ابتدای سدهٔ ۱۹ وجود داشت موجب به وجود آمدن امپرسیونیسم و پساامپرسیونیسم در سالهای پایانی این سده شد. پاریس به عنوان پایتخت هنری جهان آن روزگار شناخته میشد. نقاشان مشهور این سده عبارتاند از:
ویلیام آدلف بوگرو فرم سوناتا در عصر کلاسیک به کمال رسید و به صورت فرم غالب ترکیبات سازها در سدهٔ نوزدهم درآمد. امروزه بیشتر موسیقیهای سدهٔ نوزدهم را در قالب سبک رمانتیک قلمداد میکنند. بسیاری از بزرگترین موسیقیدانان جهان همچون لودویگ فان بتهوون، پیوتر ایلیچ چایکوفسکی، فردریک شوپن و ریشارد واگنر در این عصر زندگی میکردند. دیگران عبارتاند از:
ادبیات سدهٔ نوزدهم با رمانتیسم آغاز شد. رمانتیسم که جنبشی علیه عقلگرایی حاکم بر سدهٔ ۱۸ بود توانست در سراسر اروپا پخش شود. این جنبش کمابیش همراه با انقلاب صنعتی به پیش میرفت و سعی داشت تا با تغییرات بنیادینی که این انقلاب بهوسیلهٔ موتور بخار و راهآهن در طبیعت به وجود میآورد مقابله کند. ویلیام وردزورث و ساموئل تیلور کلریج بنیانگذاران این مکتب در انگلستان بودند. در اروپا نیز جنبش آلمانی Sturm und Drang با پخش شدن در سطح این قاره از ایتالیا گرفته تا اسپانیا را تحت تأثیر خود قرار داد. گانکورتها و امیل زولا در فرانسه و جیووانی ورگا در ایتالیا برخی از بهترین رمانهای ناتورالیست را تولید کردند. رمانهای ناتورالیست ایتالیا از آن جهت اهمیت دارند که توانستند نقشهای اجتماعی از یک ایتالیای متحد که تا پیش از آن از گوناگونی نژادی و فرهنگی آن بیخبر بودند به مردم ارائه دهند. در ۲۱ فوریه ۱۸۴۸ کارل مارکس و فردریش انگلس اعلامیهٔ کمونیسم را منتشر کردند. در سدهٔ نوزدهم میلادی نویسندگان زیادی با آثار فراوان به وجود آمدند. برخی از بزرگترین نویسندگان این سده عبارتاند از لئو تولستوی، آنتوان چخوف و فیودور داستایفسکی از روسیه؛ چارلز دیکنز، جان کیتز، اسکار وایلد و جین آستن از انگلستان؛ ادگار آلن پو و مارک توین از ایالات متحده و ویکتور هوگو، ژول ورن و شارل بودلر از فرانسه. دیگر نویسندگان مشهور این سده عبارتاند از:
سدهٔ ۱۹ میلادی شاهد تولد علم به عنوان یک شغل بود؛ واژهٔ Scientist (ساینتیست یا دانشمند) اولین بار در سال ۱۸۳۳ توسط ویلیام وول ساخته شد. از میان تأثیرگذارترین نظریههای سدهٔ ۱۹ میلادی میتوان به نطریهٔ چارلز داروین که در سال ۱۸۵۹ در کتاب اصل انواع منتشر شد اشاره کرد. این نظریه مبنی بر تکامل مبتنی بر انتخاب طبیعی بود. لویی پاستور توانست اولین واکسن هاری را بسازد. او همچنین توانست اکتشافات مختلفی در شیمی از جمله کریستالهای نامتقارن را انجام دهد. توماس ادیسون توانست با اختراع لامپ به جهان نور ببخشد. کارل ویرستراس و تعدادی از ریاضیدانان توانستند آنالیز را مبتنی بر حساب کنند. برخی دیگر از دانشمندان مهم سدهٔ نوزدهم عبارتاند از:
جنبش روز پایانی مقدس در سدهٔ ۱۹ توسط جوزف اسمیت کوچک و بریگهام یانگ معرفی شد که بعدها نظریات، تکالیف و فرهنگ آن به مورمونیسم شهرت یافت. در سال ۱۸۴۴ بازرگانی جوان در ایران ادعا کرد که باب (که در عربی به معنای «دروازه» میباشد) است و کیش بابی را بنیان گذاشت. او ادعا کرد که نایب شخصی است که «خدا به او رسالت خواهد داد». در سال ۱۸۶۳ بهاالله که خود یکی از پیروان باب بود، خود را به عنوان موعودی که تمامی ادیان مژدهٔ آمدنش را دادهاند اعلام کرد. او بنیانگذار دین بهائی میباشد. نیکولای ژاپن رهبری مذهبی بود که ارتدکس شرقی را به ژاپن معرفی کرد. دیگر شخصیتهای مذهبی و فلسفی این سده عبارتاند از:
اختراعات، اکتشافات و نوآوریهاتحقیق در دانشگاههای تحقیقاتی نظیر دانشگاه برلین و آزمایشگاههای ثبتشده همچون پارک منلو ادیسون صنعتی شده و باعث رشد سرعت اکتشافات و نوآوریها میشود. ارجاعات
دههها و سالها جستارهای وابسته
|