علم کلام
علم کَلام حوزهای در اندیشه اسلامی است که به گفتگو پیرامون پایهها و بنیانهای اعتقادی و جهانبینی دینی بر پایه استدلال عقلی (خردی) و نقلی (گزارشی) میپردازد و به شبههها و بدگمانیهایی که در این زمینه پدیدار میشود، (در چهارچوب اسلامی) پاسخ میدهد. این پدیده ناشی از نیاز به پدیداری و دفاع از بنیانهای اعتقادات اسلامی در برابر کسان مشکوک (گمانیک) و بدبین و شکگرایی دینی است. از دانشمندان علم کلام با عنوان «متکلم» یاد میشود و این کارکردی است که آنها را از فیلسوفان، فقها و دانشمندان اسلامی جدا میکند.[۱] در نوشتارهای اسلامی، گاه از متألهین دیگر ادیان نیز به عنوان متکلم نام برده شدهاست. دانش (فن) کلام از علوم اسلامی است که رویکردهای گوناگونی در آن وجود دارد. در برخی رویکردها بر کاربرد خرد و عقل و علم در پرسشهای دینی و اعتقادی پافشاری میشود و در برخی رویکردهای دیگر، منابع نقلی و شنیداری مورد تأکید جدی قرار میگیرد. دین اسلام باورمند به تحقیقی و پژوهشی بودن باورهای دینی است، و به دنبالهرو بودن در این زمینه باور ندارد. این فن به پایههای اعتقادی در یک دین و رویارویی و بحث با نظرات دیگر اندیشهها میپردازد. جُستارهایی مانند برهانهای اثبات وجود خدا، حدوث یا قدم جهان هستی، نبوت خاصه و نبوت عامه، عدل الهی، امامت، معاد و … در این رشته نظری بحث میشود. پیرامون واژهلغتنامهٔ دهخدا دربارهٔ علت نامیده شدن این علم بدین نام، چنین آوردهاست:[۲]
در دائرةالمعارف فارسی مصاحب در وجه تسمیه کلام آمدهاست: «در اینجا تأثیر دو زبان یونانی و سریانی را نباید فراموش کرد، زیرا در زبان یونانی لوگوس هم به معنای کلمه و هم به معنای کلام میآید و نیز به معنای استدلال و در زبان سریانی واژه ملل(mallal) با مشتقات آن به معنای کلام و استدلال وارد شده. در زبان لاتین نیز واژه ثئولوژی(theology) به معنای بحث دربارهٔ خداوند است که احتمال میرود در دوران نهضت ترجمه وارد حوزه علوم اسلامی شده باشد.»[۳] دلیل نام گذاریدلیل نامگذاری این علم به کلام را میتوان وجوهی از این دست دانست:
تفاوت علم کلام با فلسفهعلم کلام را نیز نمیتوان معادل فلسفه تلقی نمود.[۱۱] گرچه ظاهر علم کلام و فلسفه الهی، هر دو بر مبنای استدلال عقلی (مسامحتا-مشترک لفظی است) استوار گردیدهاند، ولی تفاوتهایی میان آنها وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره میشود:
متکلممُتَکَلِّمْ یا کلامشناس کسی است که با علم کلام و اصول آن، آشنا باشد.[۱۲] لغتنامهٔ دهخدا در سرواژهٔ متکلم چنین آوردهاست:[۱۲]
موضوعات علم کلامعلاوه بر بررسی اصول دین و اعتقادات اسلامی موارد زیر نیز مطرح اند: رابطه میان عقل (علم) و دین(وحی) رابطه دین با سیاست (سکولاریسم) رابطه آزادی و دین (آیین الهی یا بشری) رابطه میان قضا و قدر الهی و اختیار انسان عصمت انبیا-علل گرایش به دین[۱۳] و[۱۴] مذاهب کلامیمذاهب کلامی بسیاری در جهان اسلام مطرح شدهاست، ولی معروفترین آنها عبارتند از:
تاریخچه علم کلام در اسلاممذهب کلامی امامیه، به زمان اهل بیت بازمیگردد. این مکتب در عصر امام محمد باقر متولد سال ۵۷ هجری، و امام جعفر صادق، متولد سال ۸۳ هجری، به اوج خود رسید. در قرن دوم هجری، برخی از مکاتب عقلی کلامی دیگر، مانند مکتب «معتزله» پدید آمدند. مکتب معتزلة، توسط «واصل بن عطاء»، متوفای سال ۱۳۱ هجری بنیانگذاری شد. او با حسن بصری معاصر بود و در مجالس درس او شرکت مینمود، ولی از شیوه فکری وی کنارهگیری کرد و حوزه کلامی دیگری را تأسیس نمود و بدین جهت، مکتب او «معتزله» نامیده شد؛ در حالی که پیروان این نحله، خود را «اهل التوحید و العدل» مینامیدند. در قرن سوم هجری، مکاتب فکری و کلامی دیگری نیز، مانند مکتب «طحاویة» توسط «احمد ابن محمد ابن سلامة الطحاوی»، متولد سال ۲۲۹ هجری در مصر، و مکتب «اشعریة» توسط «ابو الحسن علیّ ابن اسماعیل ابوالحسن اشعری»، زاده سال ۲۶۰ یا ۲۷۰ هجری در منطقه بینالنهرین، و مکتب «ماتریدیة» توسط «ابومنصور ماتریدی»، متوفای سال ۳۳۳ هجری در سمرقند به وجود آمدند. کلام امامیهامامان شیعه، پیروان خود را از بحثهای بیهوده کلامی که راه به جایی نمیبرد بر حذر میداشتند؛ و با این همه خود به پرورش برخی متکلمان همت میگماشتند. بر این اساس، میتوان گفت از دیدگاه پیشوایان مکتب امامیه، قدم نهادن در وادی کلام با دو شرط روا و بلکه بایستهاست: نخست آنکه متکلم از شایستگیهای لازم برای این کار برخوردار باشد؛ و دوم آنکه از ورود به بحثهایی چون قدیم یا حادث بودن کلام الهی که فایده چندانی دربرندارد بپرهیزد.[۱۵] متکلمان مشهورمعتزله
اشعری
ماتریدیامامی
اسماعیلی
پانویس
جستارهای وابستهپیوند به بیرونمنابع
|