حیات یحیی کتابی است از یحیی دولتآبادی خوشنویس و فعال سیاسی دوره مشروطه که در آن به بررسی شرححال خود و حوادث روزگارش میپردازد. این کتاب بعد از مرگ دولتآبادی توسط خانوادهاش منتشر شدهاست.
بخشهای کتاب
جلد سوم و چهارم:
جلد سوم کتاب در ۳۹ فصل و ۳۸۱ صفحه همراه با جلد چهارم (۴۲ فصل، ۴۴۵ صفحه) در یک مجلد توسط انتشارات فردوسی برای اولین بار در سال ۱۳۳۶ چاپ شدهاست.
جلد سوم
در فصول ابتدایی به شرح تبعیدش به قسطنطنیه میپردازد. فصل اول با عنوان مسافرت یا تبعید اینگونه شروع میکند:
روز شنبه هشتم شهر شعبان یکهزار و سیصد و بیست و شش (۱۳۲۶ه) است که از طهران بعزم قسطنطنیه حرکت مینماین یا بامر دولت وقت از وطن خود تبعید میشوم مدت تبعید خود را نمیدانم و بظاهر بیشرط و قید روانه میگردم.[۱]
فصل دوم با نام تفلیس و ادسا به بیان توقف چندروزهاش در تفلیس میپردازد و مینویسد:
من از جدا شدن قفقاز از ایران افسوس میخوردم ولی زمینهای آباد که از آنها میگذشتم بما لبخند زده میگفتند اگر تاکنون ما جزء ایران بودیم کی و کجا این خوسبختی ما را حاصل میشد بلکه بهصورت ویرانی مانده میباید باز سالها لگدکوب اشتران و استران بارکش بوده باشیم در صورتیکه اکنون خطوط آهن مانند عروق و شرائین قطعات پیکر ما را بهم پیوسته اعصاب ما را روح حیات دادهاست شما را چه بازداشتهاست که آرزوی بدبختی ما دارید.[۲]