کارَن همایونفر در سال ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمد.[نیازمند منبع] او از شش سالگی یادگیری پیانو و تئوری موسیقی را آغاز کرد. پس از اتمام دبیرستان برای ادامه تحصیل در رشته موسیقی به انگلستان و سپس به ترکیه رفت. در انگلستان به موسیقی بیلکنت رفت و بعد از آن در کنسرواتوآر موسیقی «هاجِد تپهٔ» آنکارا، به تحصیلات تکمیلی ادامه داد. او در طول این مدت به صورت خصوصی از استادان موسیقی کلاسیک ترکیه از جمله حیکمَت شیمشَک، کمال اَروغلو و انور توفان آموزش دید و یادگیری اصول هارمونی، کُنتر پوآن، فُرم و تکمیل نوازندگی پیانو را ادامه داد. همایونفر از سال ۱۳۷۳ به آهنگسازی فیلم مشغول است.[۳]
همایونفر از اعضای شورای مرکزی کانون آهنگسازان سینمای ایران است.[۴] او در ادامه فعالیتهای خود در سال ۱۳۹۰ آلبومی با عنوان سرانجام شامل مجموعه آثارش برای موسیقی متن فیلمهای جرم، خاکآشنا، زادبوم، گزارش یک جشن، سوت پایان، قصهٔ پریا و یکی از ما دو نفر را منتشر کرد. در سال ۱۳۹۲ آلبوم گذشته، حال استمراری شامل موسیقی متن سریالهای سفر سبز، حلقه سبز و فیلمهای سلطان، آکواریوم، برف روی کاجها و پل چوبی را منتشر کرد. آلبوم خاطرات مبهم با همکاری رضا یزدانی و موسیقی آلبوم «دوستت دارم» در چهار حلقه، دکلمه و شعر احمدرضا احمدی، از آثار اوست که انتشار یافتهاست. او برای بیش از ۱۰۰ فیلم و سریال موسیقی ساختهاست. او همچنین موسیقی فیلمهای بادیگارد و به وقت شام را به صورت جداگانه منتشر کردهاست.
همایونفر در فصل سوم مسابقهٔ تلویزیونی عصر جدید به عنوان داور و همچنین جایگزین آریا عظیمینژاد در این برنامه حضور دارد.[۵][۶]
حواشی
به دلیل اسم «کارن» برخی به اشتباه او را از ارمنیهای ایران دانستهاند اما وی در گفتگو با برنامه تلویزیونی هفت در سال ۱۳۹۳[۷] و نیز در گفتگویی دیگر[۸] این موضوع را تکذیب و اعلام کرد که مسلمان و شیعه است[۹] و ماهیت نام خود را پارسی خواند که در اصل برگرفته از نام یکی از فرزندان کاوه آهنگر (از شخصیتهای شاهنامه فردوسی) و تلفظ صحیح آن نیز کارَن است.[۱۰]
خود را به معنای ارزشی آن حزباللهی میدانم، من فرزند جنگ هستم و درصورت مهیا بودن شرایط خیلی دوست داشتم به سوریه بروم و بتوانم برای اعتقادات و منافع ملی کشورم فعالیت کنم؛ زیرا میدانم اگر این اقدامات امروز در سوریه نبود ممکن بود با تروریستها در همین میدان آزادی تهران مواجه میشدیم.
در خرداد سال ۱۳۹۵، وی طی یادداشتی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام از احسان علیخانی نسبت به پخش بدون اجازه آثارش در برنامه ماه عسل انتقاد کرد.[۱۴] پس از انتشار این پیام احسان علیخانی در تماس تلفنی با کارن همایونفر[۱۵] و نیز در برنامه ماه عسل، بابت تذکر حرفهای همایونفر از وی تشکر و نیز عنوان کرد: «عزیز دل من، یکی از خوبها و دوست داشتنیهای سینما و تلویزیون کارن همایونفر نازنین که موسیقی متن آثار سینمایی و تلویزیونی دوست داشتنی و بینظیر ساخته او قابل شمارش نیست. در خیلی از گفتگوها در دل برنامه از موسیقی متنهای او در حین گفتگو به عنوان زیرصدا استفاده کردیم و به همین دلیل از او تشکر میکنم. یک تذکر بسیارحرفه ای و در نهایت ادب و محبت داشتند. با هم گفتگوی خوبی داشتیم و از او به دلیل محبتی که به ما دارد بسیار سپاسگزارم و روی ماهش را میبوسم و به خاطر این موضوع اجازه میگیریم. چون ساخت و تولید موسیقی به خصوص در کشور ما خیلی ساده است، اما موسیقی خوب ساختن اصلاً ساده نیست. ولی بعضی از دوستان ما آن قدر روی درام و قصه خوب موسیقی خلق میکنند که حیف است از آن موسیقی استفاده نکنیم.»[۱۶][۱۷]
در فروردین ۱۴۰۱ در برنامهٔ عصر جدید، برخورد کارن همایونفر با یکی از شرکتکنندگان این برنامهٔ تلویزیونی که اهل افغانستان بود، مورد انتقاد قرار گرفت. او پس از پایان استندآپ کمدی این جوان، در بخشی از صحبتهایش گفت که درست نیست در صحنهای که در پایتخت ایران است از نامهربانی ایران بگویی. او ادامه داد: «من بشخصه تنها چیزی که دارم و آن را با هیچ چیزی عوض نمیکنم، شناسنامه و پاسپورتم است، این دو را از آدم بگیرند هویتی از او باقی نمیماند… حالا یک جاهایی بد رفتاری شده اما این بدین معنی نیست که تو روی این صحنه تمام ماهیت اداری، اخلاقی، ارتباطی رو زیر سؤال ببری…»[۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶]
«همه این روزها» (موسیقی متنهای خشم و هیاهو، خانوم، مردی برای تمام فصول، نقش نگار، شیفت شب، من، مدینه، چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، نفس گرم، تنهایی لیلا، استراحت مطلق، ناخواسته، این سیب هم برای تو، نیمه شب اتفاق افتاد و باهر)[۵۷]
«گذشته، حال استمراری» (موسیقی متنهای سفر سبز، برف روی کاجها، اسب حیوان نجیبی است، زندگی خصوصی آقا و خانم میم، بی خود و بی جهت، پنهان، ابرهای ارغوانی، هیس! دخترها فریاد نمیزنند، سلطان، آکواریوم، سیاوش و پل چوبی)[۶۳]
«سرانجام» (موسیقی متنهای جرم، خاک آشنا، گزارش یک جشن، یکی از ما دو نفر، قصه پریا، شب واقع، زادبوم، سوت پایان، ژانی گهل، مرگ کسب و کار من است، از دور دست و اسب حیوان نجیبی است)[۶۵]