متولی بنیاد پهلوی محمدرضا شاه بود. نیابت تولیت و مدیرعاملی بنیاد پهلوی ابتدا بر عهده اسدالله علم وزیر دربار و از سال ۱۳۴۱ به عهده جعفر شریفامامی رئیس مجلس سنا بود. بنیاد پهلوی توسط هیأت امنای ۱۰ نفری شامل رئیس مجلس سنا، رئیس مجلس شورای ملی، رئیس دیوان عالی، وزیر دربار، نخست وزیر و ۵ نماینده از طرف شاه اداره میشد. دارایی این موقوفهِٔ معافِ از مالیات در اوج فعالیت به حدود ۳ میلیارد دلار میرسید.[۱] بنیاد پهلوی سالانه ۴۰ میلیون دلار اعانه دریافت میکرد.[۲]
بر اساس گفته های محمدرضا شاه پهلوی در باب اقدامات و کارنامه بنیاد پهلوی، این بنیاد در سال ۱۳۵۷ اقدام به اعطای کمک هزینه به بیش از ۱۳٠٠٠ دانشجوی ایرانی کرد. همچنین ساخت آسمان خراش عظیمی در شهر نیویورک و ساخت بیش از ۶٠٠٠ خانه ارزان قیمت برای نیازمندان، از جمله برنامه های در حال انجام توسط این بنیاد بودند که با تغییر حاکمیت در ایران متوقف و منحل گشتند.[۳]
تاریخچه
در شهریور ۱۳۲۰ بلافاصله پس از استعفا و تبعید رضاشاه از سلطنت و کشور، موجی از اعتراض و درخواست بازپسگیری اموال توقیفشده توسط رضاشاه پدیدار شد و به مجلس و مطبوعات کشیده شد.[نیازمند منبع] محمدرضا پهلوی در ۳۰ شهریور ۱۳۲۰ در یکی از نخستین اقدامات خود تمام املاک،[نیازمند منبع] مستغلات و کارخانجاتی را که از پدرش به وی رسیده بود، به دولت واگذار کرد تا در عمران و آبادانی کشور و امور خیریه صرف شود و اگر کسانی باشند که نسبت به املاک ادعای غبنی داشته باشند، پس از رسیدگی به شکایت آنها از محل همین املاک رفع ادعا بشود.
اما در ۲۰ تیر ۱۳۲۸ دولت محمد ساعد با ارائه لایحهای به مجلس درخواست بازگشت این اموال به خاندان پهلوی را کرد و بر اساس ماده واحدهای که در مجلس تصویب شد، قرار شد این اموال با نام «موقوفهٔ خاندان پهلوی» اداره شده و عواید ناشی از این داراییها صرف امور خیریه شود. محمدرضا پهلوی هم دستور تأسیس «سازمان املاک و مستغلات پهلوی» را جهت ادارهٔ داراییهای مذکور صادر کرد و در ۱۳۳۷ «بنیاد پهلوی» را جایگزین این سازمان کرده و بخشی از مایملک خود از مهمانخانهها، سهام کارخانهها، شرکتها و بانکها را در اختیار این بنیاد قرار داد. در مهر ۱۳۴۰، شاه فرمان وقف دارایی بنیاد پهلوی به امور خیریه را صادر کرد.
بنیاد پهلوی ضمن اعطای بورسیه تحصیلی به افرادِ بااستعداد ولی کم درآمد[۴] در کارهای عمرانی نظیر ساخت پل آبادان به خرمشهر نیز شرکت میکرد.[۵]این بنیاد با اعطای کمک مالی به جعفر اخوان جلوی نابودی صنعت اتومبیل را گرفت.[۶]
محمدرضا شاه در آخرین ماههای سلطنتش، همزمان با اوجگیری انقلاب، کلیه املاک اختصاصی خود را به بنیاد پهلوی انتقال داد. یکی از برنامههای اصلی دولت شاپور بختیار بازگرداندن بنیاد پهلوی به دولت بود. مجلس شورای ملی لایحهٔ بازگرداندن بنیاد پهلوی را، که به گفته بختیار به کانون فساد تبدیل شده بود، به دولت در این دوران تصویب کرد.[۷]
پس از پیروزی انقلاب، این بنیاد، به «بنیاد علوی» تغییر نام یافت و سرپرست آن در اسفند ۱۳۵۷ از سوی نخستوزیر دولت موقت، منصوب شد. با تصویب قانون ملی شدن بانکها و شرکتهای بیمه و بازرگانی در خرداد ۱۳۵۸، سهام بنیاد پهلوی در بانکها و شرکتهای ملی شده به تملک دولت درآمد. بعد از تأسیس «بنیاد مستضعفان» و ایجاد سازمانهای تخصصی آن، بخشهای مختلف بنیاد علوی، مانند کارخانهها و هتلها به سازمانهای تابعه بنیاد مزبور انتقال یافت و فقط املاک بنیاد پهلوی همچنان در اختیار بنیاد علوی ماند. سپس طبق حکم دادگاههای ویژه اصل ۴۹ قانون اساسی، در بهمن ۱۳۷۴، کلیه اموال و املاک بنیاد علوی به مالکیت «بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی» درآمد.
قدرت اقتصادی
بنیاد پهلوی در پس نقاب خیریه از سه راه به نظام کمک میکرد: به عنوان یک خزانه مالیاتی مطمئن، به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ و کنترل اقتصاد کشور از طریق سرمایهگذاری در بخشهایی از اقتصاد و به مثابه یک منبع ذخیره مالی برای تأمین آینده سلطنت.[نیازمند منبع] ماروین زونیس معتقد است بنیاد پهلوی مهمترین قدرت اقتصادی در ایران پس از دولت بوده و نقش کلیدی در تمام عرصههای زندگی عمومی ایرانیان داشتهاست. بیتردید بخش بزرگی از منابع مالی بنیاد در فعالیتهای تجاری و برای حفظ قدرت اقتصادی آن مصرف میشده و بخش کوچکتری از سرمایههای بنیاد به اهداف خیریه صرف اختصاص یافتهبود.[۱۰]
دارایی
محمد سوادگر در کتاب «رشد روابط سرمایهداری در ایران» فهرستی از املاک بنیاد پهلوی یا بنگاهها و شرکتهایی که بنیاد در آن سهامدار بوده، ارائه دادهاست:[۱۱][منبع بهتری نیاز است]
بانکها، شرکتهای سرمایهگذاری و بیمهها
۱. بانک عمران (صددرصد): سرمایه ۵ میلیارد ریال. جمع داراییها ۷۵ میلیارد ریال. سرمایهگذاریها ۴/۱ میلیارد ریال. سود سهام ۳۰۰ میلیون ریال.
۲. بانک ایرانشهر (۳۰ درصد): سرمایه ۳ میلیارد ریال. مجموع داراییها ۳۸ میلیارد ریال.
۳. بانک توسعه صنعتی ایران (۳/۱ درصد). سرمایه ۳ میلیارد ریال (ارزش سهام بنیاد در حد هفتصد هزار دلار).
۵. بانک ایران و انگلیس (۱ درصد): ۲۰۰ سهم از ۲۰۰۰۰ سهم اولیه، تصور بر این است که بعداً سهام عمدهتری توسط بنیاد خریداری شدهاست. سرمایه یک میلیارد ریال.
۶. صندوق تضمین صنعتی (درصد نامعلوم): سرمایه ۱۱ میلیون دلار (حدود هفتاد و هفت میلیون تومان).
۷. عمران ترینوال (۳۰ درصد متعلق به بانک عمران): سرمایه ۱۲میلیون ریال.
۸. شرکت سرمایهگذاری ایرانشهر (۲۱ درصد سهام از طریق مشارکت در بانک ایرانشهر): سرمایه ۷۰ میلیون ریال.
۹. بانک فرست نشنال ویسکانسین میلواکی- آمریکا (۵ درصد سهام از طریق بانک عمران)
۱۰. هیسپان- ایران(۱۱ درصد) سرمایه ۰۰۰/۱۵۰دلار (حدود یک میلیون و پنجاه هزار تومان) گروه خدمات و سرمایهگذاری ایران و اسپانیا
↑Noam Chomsky, Edward S. Herman. The Washington connection and Third World fascism. South End Press, 1979, p.64, ISBN978-0-89608-090-4
↑Parsa, Misagh. States, ideologies, and social revolutions: a comparative analysis of Iran, Nicaragua, and the Philippines. Cambridge University Press, 2000, p.68, ISBN978-0-521-77430-7
↑کتاب پاسخ به تاریخ_محمدرضا پهلوی_فصل ۱۰_صحفه ۱۷۲.
↑تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با محمد باهری نوار شماره ۵
↑تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با ابوالفتح محوی
↑تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد مصاحبه با قاسم لاجوردی نوار شماره ۲